جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای رفیعی

روح اله یگانه، ناهید رفیعی، امیرهومن کاظمی، مینا احمدی، فرنوش درتاج،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه: «خودکشی با گچ» یا« خوردن گچ» یک روش جدید و عجیب از انواع راه های اقدام به خودکشی است که در چند سال اخیر فقط در استان لرستان و حواشی آن مشاهده شده است. با توجه به ناشناخته بودن این پدیده، ویژگی های افراد خودکشی کننده با گچ، علائم و نشانه های بیمار، نحوه برخورد و روش های درمانی مناسب، مطالعه ای با هدف بررسی موارد خودکشی با گچ صورت گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی، بیماران گچ خورده مراجعه کننده به بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد طی سال های ۷۴ تا ۷۹ بررسی شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای حاوی سوالاتی راجع به داده های دموگرافیک افراد، علائم، نشانه ها، روش های درمانی انجام گرفته و نتایج اقدامات بود. در مجموع ۴۰ بیمار مورد مطالعه قرار گرفت. از تعداد ۴۰ مورد بررسی شده ۵/۵۷% زن و ۵/۴۲% مرد بودند. بیشترین موارد اقدام به خودکشی با گچ در گروه سنی ۱۰ تا ۱۹ سال قرار داشتند (۴۵%). این روش در تابستان بیشتر شایع بوده است و اکثریت اقدام کنندگان را دانش آموزان تشکیل می دادند (۵/۳۷%). نیمی از گچ خورده ها تحت درمان شستشوی معده با نرمال سالین قرار گرفته بودند که از این تعداد فقط یک بیمار نیاز به جراحی پیدا کرده بود. در مجموع فقط ۷ بیمار از کل بیماران تحت عمل جراحی (لاپاراتومی+ گاستروتومی+ خروج توده گچ+ گاسترورافی) قرار گرفتند. نیمی از بیماران فاقد هرگونه علامت و نشانه بودند؛ اما در بیماران علامت دار، بیشترین علامت درد شکم (۵/۴۲%) و بیشترین نشانه لمس توده در شکم (۵/۱۷%) بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد شستشوی معده با محلول نرمال سالین با مقادیر بیش از ۲ لیتر (بلافاصله در بدو ورود) و سپس درمان نگهدارنده و پیگیری بیماران با معاینات روزانه و عکس برداری ساده از شکم به طور متوالی در این بیماران راهکار درمانی مناسبی باشد و جراحی تنها در بیمارانی که دچار علائم انسداد معده و روده و یا توده شکمی مراجعه کرده باشند کاربرد دارد.
ماندانا رفیعی، بهزاد جدیری،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: لیشمانیوز احشایی بیماری مزمنی است که به صورت خاص کودکان زیر ۵ سال را نوع L.Infantum وکودکان بزرگتر وبالغین جوان را درناحیه آفریقا وآسیا نوع (L.Donovani) مبتلا می کند. هدف از این مطالعه بررسی یافته های اپیدمیولوژی کلینیکوپاتولوژی , پاسخ درمانی بیماران مبتلا به لیشمانیوزیس ومقایسه آن با سایر مناطق آندمیک دنیا بود. مواد و روشها: این بررسی به صورت توصیفی صورت گرفت. ۴۰ نفر از بیماران که با تشخیص لیشمانیوز احشایی درفاصله سالهای ۱۳۸۱-۱۳۷۹ دربیمارستان کودکان بستری شده بودند در این مطالعه وارد شدند. تشخیص بیماری به کمک بررسی مغز استخوان و تست الگوتیناسیون سیستم (DAT) مثبت صورت گرفته بود. افراد نمونه از نظر علائم بالینی تنها و یافته های آزمایشگاهی و روشهای درمانی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: در طی مدت ۳ سال بررسی , از شهریور ۷۹ لغایت شهریور ۸۱ تعداد ۴۰ مورد بیمار مبتلا به لیشمانیوز احشایی دراین مرکز بستری شده بودند، متوسط شیوع سنی ۵/۲۲ ماهگی بود. تب واسپلنومگالی درتمامی موارد , هپاتومگالی در۲۹ مورد (۵/۷۲%) و ایکتر در۸ مورد (۲۰%) وجودداشت. ۹۰% بیماران هموگلوبولین کمتر از۱۰ داشتندو ترومبوسیتوپنی در ۷۵% موارد مشاهده شد و بررسی مغز استخوان درتمام بیماران انجام شدکه در ۵/۹۲% موارد مثبت بود وتست DAT در ۷۲% موارد مثبت گزارش شد. ۳ بیمار با علائم هیپرتانسیون پورت به صورت ایکتروهپاتواسپلنومگالی مراجعه نموده بودند. تمامی بیماران تحت درمان با مگلومین آنتی مونات (گلوکانتیم) قرار گرفتند.فقط یک مورد فوت به علت عدم پاسخ به درمانهای مختلف و عود مکرر وجود داشت. نتیجه گیری: بیماری لیشمانیوز احشایی درسنین شیرخوارگی می تواند به صورت علائم درگیری کبدی خود را نشان دهد. این بیماری درمنطقه آذربایجان به درمان با آنتی موان پاسخ می دهد.داروهای گران قیمتی چون آمفوتریسین B باید برای موارد عود یا مقاوم به درمان در نظر گرفته شوند.
محمد رفیعی، محمد تقی آیت اللهی، جواد بهبودیان،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: زایمان مادران یکی از شایع ترین عوامل بستری شدن آنها در تمام کشورها است که مدل بندی آن می تواند چگونگی توزیع آن را تبیین نموده و عوامل مؤثر در افزایش یا کاهش آن را معین کند. هدف این مطالعه ارائه یک مدل مناسب جهت مدل بندی مدت زمان اقامت مادران در بیمارستان و مقایسه مدل های مختلف تبیین این مقادیر است. مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه مشاهده ای ـ مقطعی بوده که بر روی یک نمونه تصادفی ۱۶۰۰ نفری از مادران مراجعه کننده به مراکز وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک در نیمه اول سال ۱۳۸۳ جهت زایمان صورت گرفته است. از مادران انتخاب شده در نمونه مقادیر متغیر مدت اقامت آنها در بیمارستان(تعدادروزهایی که از پذیرش تا ترخیص در بیمارستان بوده اند) به عنوان متغیر پاسخ و متغیرهای سن مادر, توان دوم سن مادر, شغل مادر, فرزند ناهنجار متولد شده, رتبه تولد یا حاملگی, توان دوم رتبه تولد یا حاملگی, تعداد سقط های مادر, توان دوم تعداد سقط های مادر, تعداد فرزندان فعلی مادر, توان دوم تعداد فرزندان فعلی مادر, محل سکونت, نوع زایمان, وجود فرزند دوقلوی متولد شده و وجود فرزند سه قلوی متولد شده به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. جهت تحلیل داده ها از روشهای پیشرفته و جدید مدل بندی داده های شمارشی و روشهای ابتکاری مطرح شده در مقاله, استفاده شد. یافته ها: نتایج مدل بندی مقادیر مدت اقامت مادران نشان داد که در ابتدا مدل دو جمله ای منفی با توجه به اینکه مقادیر واریانس و میانگین متغیر پاسخ برابر نبودند, مدل مناسبی جهت تبیین مقادیر مدت اقامت مادران بوده است و متغیرهای وجود فرزند ناهنجار, نوع زایمان(طبیعی, سزارین) و دوقلو زائی متغیرهای معنادار آماری در این مدل بر روی مقادیرمدت زمان اقامت مادران بوده اند. در صورتیکه از مدل های اختصاصی تر جهت این مدل بندی استفاده شود (مدل های بریده شده در نقطه صفر پوآسنی و دوجمله ای منفی), مدل بکار برده شده بیشترمناسب است و متغیرهای سن, توان دوم سن, وجود فرزند ناهنجار, نوع زایمان, دوقلو زائی و سه قلو زائی متغیرهای معنادار در تبیین مقادیر مدت اقامت مادران بوده اند. نتیجه گیری: در مقاله حاضر با توجه به ارائه یک تغییر متغیر ساده بر روی مقادیر مدت اقامت مادران, یک مدل مناسب آماری جهت تبیین آنها و مدل بندی این مقادیر بدست آمد. مدل بدست آمده متغیر های بیشتری را با توجه به اختصاصی تر بودن این مدل نسبت به مدل های رایج ارائه نمود.
احسان اله غزنوی راد، رضا زارعی، ابوالفضل جعفری، محمد رضا پالیزوان، علی جورابچی، لطیف معینی، محمد رفیعی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه: موراکسلاکاتارالیس دیبلوکوک گرم منفی است که می‌تواند عامل عفونتهای تنفسی تحتانی مانند برونشیت، پنومونی و عفونتهای تنفسی فوقانی بخصوص عفونت حاد گوش میانی و سینوزیت باشد. با مراجعه به آزمایشگاههای سطح شهرستان اراک مواردی از جداسازی و انجام آنتی بیوگرام این باکتری مشاهده نگردید. بنابراین دلایل، این تحقیق پایه ریزی گردید تا ضمن آشنایی همکاران بالینی و آزمایشگاهی با این باکتری, بتوان با عمل آنتی بیوگرام گامی مؤثر در جهت درمان سریع و مناسب بیماران مبتلا به این نوع عفونت‌ها برداشت. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی از شهریور لغایت اسفند ۱۳۸۲ و بر روی ۲۰۰ بیمار مراجعه کننده به بیمارستانهای ولیعصر و امیرکبیر اراک صورت گرفت. نمونه ها بعد از بررسی مستقیم و کشت توسط روشهای میکروبیولوژیک مورد تایید قرار گرفته سپس حساسیت و مقاومت آنها نسبت به آنتی بیوتیکها ارزیابی گردید و نوع مقاومت به پنی سیلین نیز مشخص شد. نتیجه گیری: با استناد به یافته‌های این تحقیق موراکسلاکاتارالیس باکتری پاتوژنی است که در عفونتهای تنفسی تحتانی (بخصوص افراد مبتلا به بیماری انسدادی مزمن ریه و مسن) و در عفونتهای تنفسی فوقانی (عفونت حاد گوش میانی و سینوزیت) می بایستی همواره مد نظر قرار گیرد و جهت مقابله صحیح با عفونتهای این باکتری و جلوگیری از افزایش مقاومت آنتی بیوتیکی باید در هر ناحیه جغرافیایی مطالعه کامل صورت پذیرد و استراتژی صحیح بر خورد با آن تدوین گردد. یافته ها: از ۲۰۰ بیمار مورد بررسی در مجموع ۱۷ مورد(۵/۸%) موراکسلاکاتارالیس ایزوله گردید، بطوریکه از ۱۲۳ بیمار مبتلا به عفونت تنفسی تحتانی ۱۱ مورد (۹/۸%) و از ۴۲ بیمار مبتلا به عفونت حاد گوش میانی ۴ مورد (۵/۹%) و در عفونت سینوزیت از ۳۵ نمونه ۲ مورد (۷/۵%) باکتری ایزوله گردید.
محمدرضا رفیعی، منصوره صمیمی، مهدی نورالدینی، سید غلام عباس موسوی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: باتوجه به اهمیت عارضه خونریزی رحمی بعد از سزارین و بنا به تناقضات اثر داروهای مختلف بر روی آن ، مطالعه‌ای به منظور مقایسه اثر دکستروز ۱۰% با اکسی توسین ۴۰ واحد در لیتر در سفت وجمع شدن رحم در زایشگاه شهید شبیه‌خوانی شهرستان کاشان در سال ۱۳۸۴ انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کار آزمایی بالینی دو سوکور به منظور مقایسه تأثیردو گروه دارویی دکستروز ۱۰% با اکسی توسین ۴۰ واحد در لیتر درجمع وسفت شدن رحم درزنان حامله‌ای که تحت سزارین الکتیو قرار می گرفتند وبصورت تخصیص تصادفی به دو گروه دریافت‌کننده انفوزیون ۲۰۰ میلی لیتر دکستروز ۱۰% (۶۰نفر) و دریافت‌کننده انفوزیون ۴۰ واحد در لیتر اکسی توسین (۶۰نفر)تقسیم شده بودند، انجام شد. اطلاعات لازم با روش مشاهده جمع آوری شد و نتایج با آزمون آماری کای - اسکور مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتیجه گیری: تزریق دکستروز ۱۰% در جمع وسفت شدن رحم بعد از سزارین موثرتر از دوز اکسی توسین ۴۰ واحد در لیتر بود. به ویژه هرچه تعدادزایمان فرد بیشتر باشد این تأثیرواضح تراست لذا می توان جهت کنترل خونریزی وکمک به جمع وسفت شدن رحم بعد ازسزارین بدلیل عوارض دوز بالای اکسی توسین ، از دکستروز ۱۰% به جای اکسی توسین ۴۰ واحد در لیتر استفاده کرد. یافته ها: نتایج حاصل ازاین مطالعه نشان داد که گروههای مورد مطالعه به لحاظ عوامل مؤثر بر پاسخ‌دهی به داروها مثل سن و وزن اختلاف معنی‌داری ندارند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که در گروه دارویی دکستروز ۱۰%، میزان پاسخ دهی یعنی جمع وسفت شدن رحم بطور قابل توجهی دارای تفاوت معنی دار در مقایسه با گروه دارویی اکسی توسین ۴۰ واحد در لیتر بود (۰۵/۰ p<). انفوزیون د کستروز ۱۰% درزنانیکه بیشتر از یک زایمان داشته اند موثرتراز زنان زایمان اول بود و روش دارویی اکسی توسین اضافی ۴۰ واحد در لیتر در زنان زایمان اول موثرتربود (۰۵/۰ p<).
علی پوریا، معصومعلی معصومی، عزت الله رفیعی، فریدون سبزی، منصور رضایی، حسن حسین زادگان، ماندانا صالحی، پروین مظفری،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( یافته ۱۳۸۷ )
چکیده

مقدمه: آترواسکلروزیس شایعترین علت مرگ در کشورهای پیشرفته بوده و عامل حدود یک میلیون مرگ در سال درایالات متحده می باشد. علاوه بر عوامل شناخته شده، عوامل عفونی را در ایجاد آن دخیل دانسته اند و هدف از مطالعه ما، کشف ارتباط این عوامل (کلامیدیا پنومونیه و هلیکوباکتر پیلوری) با آترواسکلروزیس می باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه که ازنوع تحلیلی و Case-Control (مورد- شاهدی) می باشد تعداد ۳۰ مورد بیمارکه تحت عمل جراحی بای پس عروق کرونر قرار گرفته هم از نظر سرولوژی وهم ازنظر هیستولوژی از نمونه های بافتی محل پانچ آئورت و۳۰ مورد شاهد که تحت آنژیوگرافی قرارگرفته وعروق کرونر سالم دارند فقط از نظر سرولوژی مورد بررسی قرار گرفته و یافته ها به روشهای آماری تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: سرولوژی دو گروه از لحاظ IgA و IgG ضد Cpn و IgG ضد Hp با هم تفاوت آماری معنی داری نداشتند ولی IgA ضد Hp در گروه بیمار بطور معنی داری از گروه کنترل دارای موارد مثبت بیشتری بود (۰۰۳/۰ p< ). در ضمن در گروه بیمار در پانچ بیوپسی از جدار ائورت ۶ مورد باکتری Cpn (۲۰%) و ۸ مورد باکتری Hp (۷/۲۶%) یافت شد و وقتی سرولوژی گروه بیمار با پاتولوژی جدار آئورت با هم مقایسه شد دیده شد که رفتار دوباکتری درتهاجم موضعی و بروز واکنش سیستمیک با هم متفاوت می باشد .

بحث و نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که Hp ممکن است در بروز واکنش سیستمیک جهت ایجاد آترواسکلروزیس موثر باشد ولی نقش Cpn را رد می کند ولی هردو باکتری قادر به تهاجم موضعی به جدار آئورت هستند.


ربابه قرقره چی، ماندانا رفیعی، جعفر مجیدی، سعیده مجیدی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( یافته ۱۳۸۸ )
چکیده

بیماری سلیاک التهاب مزمن روده می باشد که در اثر ازدیاد حساسیت به پروتئین گلوتن ایجاد می شود. اکثر مطالعات افزایش شیوع بیماری سلیاک را در مبتلایان به دیابت نوع ۱ گزارش کرده اند. هر دو بیماری منشاء اتوایمیون داشته و تحت تاثیر فاکتورهای ژنتیکی و محیطی ایجاد می شوند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین شیوع سلیاک و سن ابتلا به دیابت می باشد. مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی – مقطعی ۱۳۵ کودک مبتلا به دیابت نوع ۱ مراجعه کننده به بخش و درمانگاه غدد بیمارستان کودکان تبریز از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ انتخاب شدند. بعد از پر کردن مشخصات فردی بیمار و اندازه گیری قد و وزن، سطح سرمی آنتی تیشوترانس گلوتامیناز IgA آنتی بادی (A-tTG-A-IgA)، آنتی آندومیزیال IgA آنتی بادی (AEA-IgA)، آنتی گلیادین IgG آنتی بادی (AGA-IgG) اندازه گیری شد. در مواردی که مقادیر A-tTG-A یا AEA به تنهایی یا همراه با AGA بالا بود بیوپسی روده کوچک انجام شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار spss, ver ۱۶ انجام گردید. یافته ها: ز ۱۳۵ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۱، ۲۸ نفر از نظر سلیاک سرولوژی مثبت داشتند. شیوع بیماری سلیاک تائید شده بر اساس بیوپسی ۸/۶ درصد می باشد. از نظر سن شروع دیابت نوع ۱ و ابتلا به بیماری سلیاک رابطه آماری معنی داری مشاهده نشد (۹۹۶/۰=P). بحث و نتیجه گیری: بیماری سلیاک در افراد مبتلا به دیابت نوع ۱ رابطه ای با سن شروع دیابت ندارد و پیگیری بیماران مبتلا به دیابت نوع ۱ از نظر بیماری سلیاک باید در طول دوره درمان و پیشگیری انجام شود.
مریم رفیعی راد، سعید ولی پور چهارده چریک،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: عوارض دیابت ممکن است ناشی از تولید رادیکال‌های آزاد باشد که سبب بروز مشکلات حافظه می‌شود و ابتلا به زوال عقل را افزایش ‌می‌دهد. هم چنین افراد دیابتی در معرض خطر دردهای عصبی هستند. اسیدگالیک دارای خواص آنتی‌اکسیدانی و ضد رادیکال‌های آزاد است. در این مطالعه اثر تجویز اسیدگالیک ، بر حافظه اجتنابی غیرفعال و درد در موش‌های دیابتی بررسی گردید. مواد و روش‌ها: حیوانات به گروه‌های کنترل (سالم)، دیابتی با STZ (mg/kg۶۰)، ۳ گروه سالم و ۳ گروه دیابتی که به مدت دو هفته اسید-گالیک (mg/kg ۱۰، ۵۰ و۱۰۰) را به روش گاواز دریافت کردند ، تقسیم شدند. میزان قند‌خون با خون‌گیری از ناحیه دم اندازه‌گیری ‌شد. بحث و نتیجه‌گیری: با توجه به یافته های این تحقیق اسیدگالیک احتمالاً با اثر آنتی‌اکسیدانی قوی منجر به جاروب رادیکال‌های آزاد و کاهش عوارض ناشی از دیابت از جمله درد می گردد و احتمالاً بر مسیرهای عصبی حافظه در نواحی خاص مغز اثر می کند و سبب بهبود حافظه در موش‌های سالم و دیابتی می شود. یافته‌ها: یافته‌‌ها کاهش معنی‌دار حافظه (تأخیر در پایین آمدن از سکو) در گروه دیابتی در تمامی روزها به جز روز یادگیری (P≤۰,۰۱) را نشان‌داد. دوز ۵۰ اسیدگالیک افزایش معنی‌داری در حافظه موش‌های غیردیابتی در روز اول(P≤۰.۰۱)، سوم و هفتم(P≤۰.۰۵) و نیز دوز ۱۰ در روز اول (P≤۰.۰۵) ایجاد‌نمود. هم چنین افزایش معنی‌دار حافظه‌ روز اول(P≤۰.۰۱)، سوم و هفتم(P≤۰.۰۵) گروه‌های دیابتی دریافت-کننده‌ دوز ۵۰ و۱۰ اسید گالیک مشاهده‌گردید. در رفلکس دورکشیدن دم( تاخیر در پرتاب دم) از کانون درد کاهش معنی‌داری(P≤۰.۰۱) در گروه دیابتی مشاهده شد و تنها در گروه دریافت کننده دوز ۵۰ اسیدگالیک، افزایش معنی‌داری(P≤۰.۰۱) در تاخیر در پرتاب دم مشاهده گردید.
سید ابراهیم حسینی، داود مهربانی، فاطمه السادات رضوی، مریم رفیعی راد،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: فرزند سالم با جنسیت دلخواه یکی ازبزرگترین آرزوهای هر زوج می‌باشد. از بخش‌های مختلف خرما در طب سنتی برای درمان اختلالات تولیدمثلی استفاده می‌گردد. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثر عصاره آبی گرده نخل بر نسبت جنسیت نوزادان در موش‌های سوری انجام گرفت. بحث و نتیجه‌گیری: احتمالاً اثر افزایش نوزادان نر نسبت به ماده با تجویز عصاره آبی گرده نخل را می‌توان به داشتن املاح معدنی غنی نظیر پتاسیم و سدیم نسبت داد که نیازمند تحقیقات بیوشیمیایی بیشتر در آینده می‌باشد. یافته‌ها: با توجه به یافته های ما در این مطالعه عصاره آبی گرده نخل باعث افزایش معنی‌دار نسبت نوزادان نر نسبت به نوزادان ماده می‌شود. مواد و روش‌ها: در این پژوهش از موش‌های کوچک آزمایشگاهی با وزن تقریبی ۳۵-۳۰ گرم در گروه‌های کنترل، شاهد و تجربی نر و ماده مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه‌های تجربی نر و ماده خود به سه دسته ۸ تایی تقسیم شدند که به ترتیب دوزهای mg/kg ۱۰۰،۲۰۰ و ۴۰۰ عصاره آبی گرده نخل را در هر روز به مدت ۳۵ روز دریافت کردند و در روز آخر تجویز موش‌های نر و ماده از گروه‌های مختلف با هم جفت گیری نموده و پس از تولد نوزادان نسبت جنسیت آنها مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها با کمک آزمون‌های ANOVA، Duncan وt Wilcox on Tes مورد ارزیابی قرار گرفت.
شایسته بنائیان بروجنی، غلامرضا مبینی، محمود رفیعیان کوپائی، مریم راستی بروجنی، منیژه سرشتی، مجید ولیدی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: شایع ترین عامل واژینیت در زنان کاندیدا آلبیکانس بوده و کلوتریمازول درمان انتخابی آن می باشد. عوارض داروهای شیمیایی و مقاومت میکروارگانیسم‌ها نسبت به آنها از معضلات پزشکی بوده و استفاده از گیاهان دارویی یکی از راههای جایگزین به نظر می رسد. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر آزمایشگاهی عصاره گیاه مریم گلی و کلوتریمازول بر روی کاندیدا آلبیکانس جدا شده از واژن زنان مبتلا به واژینیت کاندیدائی انجام شد. بحث و نتیجه‌گیری: عصاره مریم گلی رشد کاندیدا آلبیکانس را مهار می نماید و ممکن است در درمان واژینیت ناشی از این قارچ موثر باشد. یافته‌ها: عصاره مریم گلی رشد کاندیدا آلبیکانس را مهار نمود. میانگین غلظت کلوتریمازول برای ۵۰% MIC،µg/ml ۵۵/۰± ۶۵/۰ و برای ۹۰% MIC، µg/ml۵۹/۳±۸/۴ بود. میانگین غلظت مریم گلی برای ۵۰% MIC،mg/ml ۲/۲۴±۰۴/۲۴ و برای۹۰% MIC، mg/ml۴/۲۸± ۲/۵۶ به دست آمد. مریم گلی رشد سوش استاندارد کاندیدا آلبیکانس PTCC۵۰۲۷را با غلظت mg/ml۲۵/۱ و mg/ml ۲۰ به ترتیب به میزان ۵۰% و ۹۰% مهار نمود. مواد و روش‌ها: از۱۰۰ نفر زن مبتلا به واژینیت کاندیدایی، نمونه ای از ترشحات واژن در لوله آزمایش حاوی یک سی سی سرم فیزیولوژی گرفته شد. پس از انجام مراحل کشت، ۲۴ نمونه ایزوله کاندیدا آلبیکانس شناسایی و وارد مطالعه شد. سپس این ایزوله ها در محیط سابورو حاوی کلوتریمازول یا عصاره مریم گلی کشت و ۹۰% و ۵۰% MIC تعیین گردید.


مهدی رفیعیان بروجنی، رضوان رضایی نسب،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: موتاسیون هایی که باعث بیان بالای فاکتور رشد اپیدرمی می شوند منجر به ایجاد سرطان می شوند. از این رو، این فاکتور به عنوان یک هدف مولکولی بالقوه برای درمان سرطان است و مهارکننده های این آنزیم در زمینه ی درمان سرطان اهمیت خاصی دارند. هدف این پژوهش بررسی بیوانفورماتیکی مهار آنزیم EGFR بوسیله ی تعدادی از مشتقات کینازولینون است.
مواد و روش­ ها: این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی انجام شد. برای بررسی نحوه اتصال مشتقات کینازولینون به جایگاه فعال آنزیم، در ابتدا ساختار شیمیایی ترکیبات با استفاده از نرم افزار ChemBioDrawUltra نسخه ۱۴ ترسیم شد. سپس به منظور بهینه سازی انرژی، به نرم افزار Hyperchem انتقال یافت. مطالعات داکینگ به وسیله نرم افزار AutoDock ۴,۲ انجام شد و در مرحله نهایی، نتایج با استفاده از سه برنامه AutoDockTools ، DS Visualizer و Ligplot مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته­ ها: بر اساس نتایج به دست آمده از مطالعات داکینگ، مهم ترین پیوندهای درگیر در اتصال دارو با گیرنده، اتصالات هیدروفوبیک و پیوند هیدروژنی هستند. در میان تمام ترکیبات مورد مطالعه، بهترین نتایج داکینگ مربوط به ترکیب شماره ۳ است. این ترکیب با منفی ترین سطح انرژی اتصال (-۷,۵۳ Kcal/mol ΔGbind=) تمایل بیشتری برای اتصال به اسیدهای آمینه ی کلیدی جایگاه فعال آنزیم EGFR دارد.
بحث و نتیجه ­گیری: در پایان با توجه به اثربخشی بالا و نتایج داکینگ می توان نتیجه گرفت که ترکیب شماره ۳ می تواند به عنوان مهار کننده موثر آنزیم EGFR مطرح شود.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به یافته می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Yafteh

Designed & Developed by : Yektaweb