۱۱ نتیجه برای نجفی
حسن تیموری، سید سعید نجفی، زبیده حاتمی ،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه : از آنجا که اولین اقدام در برخورد با بیماران بدحال , نگهداری راه هوائی است و هر گونه تعلل در اینکار عواقب خطرناکی ازجمله آسپیراسیون و در نهایت مرگ را بدنبال دارد ، لذا بسیاری از این بیماران نیازمند لوله گذاری تراشه
می باشند. روش متداول لوله گذاری تراشه ،تزریق وریدی دیازپام و پتیدین و گاهی شل کننده های عضلانی می باشد ؛ ولی دربیشتر بیماران با ≤۷ GCS, استفاده از داروهای مذکور سبب کاهش بیشترسطح هوشیاری می گردد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه لوله گذاری تراشه با دو روش بلوک عصبی و تزریق وریدی بود.
مواد و روشها : در این کار آزمایی بالینی ۶۰ بیمار نیازمند لوله گذاری تراشه, به صورت تصادفی در دو گروه ۳۰ نفره تقسیم شدند. قبل از لوله گذاری در گروه اول تزریق وریدی پتیدین ،لیدوکائین و دیازپام انجام شد و در گروه دوم با استفاده از لیدوکائین۲ % عصب سوپرالارنجیال دو طرفه و ترا نس تراکئال بلوک شدند .هر دو گروه بیماران ازنظر عوارض لوله گذاری مانندشلی فک، حرکت تارهای صوتی و زورزدن مورد مقایسه قرار گرفتند .
یافته ها : آزمون آماری نشان داد در گروه بلوک عصبی در مقایسه با گروه تزریق وریدی حرکت تارهای صوتی ، قدرت زورزدن بمراتب کمتر و شلی فک بیشتر بود ( ۰۰۱/۰ p<) .
نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده استفاده از بلوک عصبی دربیماران با ≤۷ GCS بیماران پیشنهاد می شود.
حسن تیموری، سید سعید نجفی، هرمز محمودوند، محمد جواد طراحی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه: بلوک اعصاب فوق ترقوه ای یک روش متداول در جراحی های اندام فوقانی است. در این روش که معمولاً برای بلوک اعصاب سوپر اکلاویکولار انجام می شود، ماده بی حس کننده به صورت عمود بر دنده اول تزریق می گرددو می تواند با عوارضی همانند پنوموتراکس، فلج عصب فرنیک، عفونت و تزریق داخل نخاعی، تزریق داخل عروقی و سندرم هورنر همراه باشد. در این مطالعه روش تزریق با زاویه ده درجه سفالیک نسبت به دنده اول جهت کاهش این عوارض، مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور، تعداد ۱۰۰ بیمار که کاندید بلوک عصب ترقوه ای بودند، به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای بلوک عصب در گروه آزمایش از روش ده درجه سفالیک و در گروه کنترل از روش معمول استفاده شد. سپس عوارض دو گروه با استفاده از آزمون آماری Z مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد در گروه آزمایشی هیچ موردی از پنوموتراکس و فلج اعصاب فرنیک یافت نشد؛ در حالیکه این عوارض در گروه کنترل به ترتیب ۶ و ۶۰ درصد بود. آزمون آماری Z تفاوت معنی داری بین عوارض در دو گروه نشان داد
(۰۰۰۱/۰p<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود این روش با سایر روشها مورد استفاده نیز مقایسه تا با اطمینان بیشتری مورد استفاده قرار گیرد.
مرضیه مومن نسب، سید سعید نجفی، محمد حسین کاوه، فرناز احمدپور،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه: رفتار های مخاطره آمیز بهداشتی عامل بروز بسیاری از این بیماریهای مزمن و حوادث است. شیوع اینگونه رفتارها بطور قابل ملاحظه ای به ویژه درمیان نوجوانان وجوانان درحال افزایش است. ازاین رومطالعه حاضرباهدف تعیین میزان شیوع رفتارهای مخاطره آمیزبهداشتی دردانشجویان مراکزآموزش عالی شهرخرم آباددرسال۸۴-۱۳۸۳انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی تعداد ۷۰۰ دانشجوی دانشگاههای لرستان، علوم پزشکی، جامع علمی کاربردی و دانشگاه آزاد شرکت نمودند. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش خصوصیات دموگرافیک و ۶۶ سئوال در مورد رفتار های بهداشتی بود. روایی و پایایی پرسشنامه به روش محتوایی و آزمون مجدد تأمین گردید. در هر دانشگاه پس از انتخاب کلاسها پرسشنامه بین کلیه دانشجویان کلاس توزیع و به روش خود ایفایی تکمیل گردید.
نتیجه گیری: شیوع رفتار های مخاطره آمیز بهداشتی در دانشجویان ضرورت توجه به این قشر از جامعه و ارائه آموزشهای لازم در این زمینه را نشان می دهد.
یافته ها: ۱/۶۷% دانشجویان شرکت کننده در مطالعه زن و ۶/۸۷% مجرد، با میانگین سنی ۲۶/۲۱ سال بودند. در خصوص رفتار های مربوط به ایمنی فردی و خشونت مشخص شد که ۴/۸۴% کسانی که سابقه موتور سواری داشتند هرگز از کلاه ایمنی استفاده نکرده و ۱/۴۴% در اتومبیل از کمربند استفاده نکرده اند. ۹/۱۳% سابقه حمل سلاح و ۳/۲۶% سابقه زد و خورد در یکسال گذشته را بیان نمودند. مصرف روزانه میوه، سبزی و لبنیات در رژیم بسیاری از دانشجویان وجود نداشت در حالیکه شیوع مصرف نوشابه و تنقلات کم ارزش بیش از ۵۰ درصد بود. شیوع رفتار های غلط تغذیه ای در پسرها و دانشجویان خوابگاهی بیشتر بود (۰۰۵/۰p<).
از نظر تحرک فیزیکی اکثریت دانشجویان زندگی کم تحرک داشتند که البته فعالیت فیزیکی پسر ها بهتر بود. ۱/۲۵% دانشجویان سابقه مصرف سیگار، ۷/۲۹% قلیان، ۹% مشروبات الکلی، ۳/۸% مواد مخدر و ۳/۴% دارو های غیر مجاز را ذکر کرده بودند. شیوع مصرف این موارد در پسرها بیش از دختر ها بود (۰۰۰۱/۰p=). در خصوص رفتار های پر خطرجنسی مشخص شد که ۳۲% کسانی که سابقه مقاربت جنسی داشته اند دارای بیش از دو شریک جنسی بوده و ۸/۳۹% از هیچگونه وسیله محافظتی در هنگام مقاربت استفاده نکرده اند.
بهرام دلفان، علی احمد مصدق، سالار نصیر مقدس، رضوان باطبی، فاطمه حیدرنجفی، ماریا احمدی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( یافته ۱۳۸۷ )
چکیده
مقدمه: خطاهای پزشکی یکی از مشکلات عمده بهداشت و درمان در جهان است که سالانه سبب مرگ و میر و عوارض جسمی و روحی برای بیماران و سایر افراد خانواده و حتی جامعه می شود، توجه به این موضوع در کشورهای مختلف در حال افزایش است. راهکارهای مختلفی برای مقابله با خطاهای پزشکی انتخاب شده است که یکی از آنها آموزش در دوران تحصیل است. هدف از انجام این طرح بررسی وضعیت آموزش خطاهای پزشکی در طی دوره تحصیلی و همچنین ضرورت تدریس این موضوع بعنوان یکی از سرفصل های آموزشی، با استفاده از نظرات پزشکان عمومی فارغ التحصیل دانشگاههای مختلف کشور در استان لرستان است .
مواد و روشها: برای اجرای تحقیق، پرسشنامه ای طراحی گردید که همکاران طرح با مراجعه حضوری به محل کار و مطب شخصی ۲۰۰ تن از پزشکان عمومی پرسشنامه ها را تحویل و پس از تکمیل پرسشنامه توسط پزشکان، آنها را جمع آوری نموده و پس از تکمیل کلیه پرسشنامه ها اطلاعات آنها استخراج و توسط نرم افزار کامپیوتری SPSS آنالیز گردید .
یافتهها: ۹۰% از پزشکان عمومی شرکت کننده در این طرح بیان نمودند که موضوع جداگانه ای تحت عنوان خطاهای پزشکی در دوران تحصیل تدریس نشده است، ۶۴% در طول دوره تحصیل مرتکب خطاهای پزشکی شده که ۵/۴۷% آن خطا در تشخیص بیماری بوده است، ۶۰% بعد از فراغت از تحصیل نیز مرتکب خطاهای پزشکی شده اند که ۵۱% آن هم در تشخیص بیماری بوده است. ۵/۷۲% بیان نمودند که بعد از فراغت از تحصیل در خصوص خطاهای پزشکی آموزش ندیده اند. همچنین ۵/۸۸% پزشکان، تدریس پیشگیری از خطاهای پزشکی را ضروری دانسته اند که۴۰% آنها معتقد بودند که این آموزشها باید در حیطه تشخیص بیماری باشد.
بحث و نتیجهگیری: با توجه به بررسی های بعمل آمده و اهمیت موضوع خطاهای پزشکی، تدریس آن در طی دوران تحصیل بعنوان واحدی جداگانه برای دانشجویان پزشکی امری ضروری بوده و پزشکان عمومی شاغل هم نیازمند تداوم آموزشهای مربوط هستند.
شیرین حسنوند، سید سعید نجفی، منصوره فروزی، سکینه محمد علیزاده، دکتر علی اکبر حق دوست،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده
پرفشاری خون اختلالی است که در اثر تنش یا استرس ایجاد شود. در بسیاری از افراد راهبردهای رفتاری نظیر آرامسازی، ماساژ وغیره درکنترل پاسخ افراد به استرس و در نتیجه کاهش فشارخون موثر می باشد. با توجه به اثرات بیشتر مداخله درمانی ترکیبی بر مبنای روشهای رفتاری نسبت به کاربرد دارو درمانی محض انتظار می روداستفاده از تکنیکهای مذکور از جمله ماساژ در کاهش فشار خو ن موثر واقع شود. مواد و روش ها: در این مطالعه نیمهتجربی براساسنتایجمطالعه ی مقدماتی، ۹۰ بیمار مبتلا به پرفشاری خون اولیه انتخاب شدند. فشار خون و نبض رادیال این بیماران طی۲۰ جلسه و به مدت ۵ هفته قبل و پس از ماساژ پشت در روزهای شنبه و سه شنبه و بدون مداخله در روزهای یکشنبه و چهارشنبه کنترل و ثبت گردید. به منظور جمعآوری داده ها از پرسشنامه ای شامل اطلاعات فردی، چک لیست ثبت فشارخون و نبضرادیال و فشار سنج ثابت برای کلیه بیماراناستفاده شدوآنالیز آماری با کمک نرم افزار stata انجام شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد فشار خون سیستول و دیاستول پس از ماساژ به ترتیب ۳/۶ و ۹/۳ میلی مترجیوه(۰۰۱/=۰p) و نبض رادیال نیز پس از ماساژ به مقدار ۹/۲ ضربه در دقیقه کاهش یافت(۰۰۱/۰= p). بحث و نتیجه گیری: نتایج به دست آمده،حاکیازموثربودنماساژدر کاهش فشارخون و نبضرادیال بیماران مبتلا به پرفشاریخوناولیه بود. استفاده از روشهایکنترلاسترس همچون ماساژیک شیوهی قابل قبول، ساده و قابلآموزش بهخانوادهها جهت کنترل هرچه بیشتر بیماری میباشد.
ابراهیم فلاحی، آیدا نجفی، پوریا تندکار، معصومه کرمی، سجاد روستا،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: مطالعات گذشته نشان داده اند که دریافت لبنیات با سندروم متابولیک رابطه معکوسی دارد. گرچه مکانیسم اصلی آن کاملاً روشن نیست، به نظر می رسد کلسیم و ویتامین D دو عامل اصلی مسئول این تأثیرات مثبت باشند. هدف از انجام این مطالعه تعیین ارتباط بین دریافت کلسیم و ویتامین D رژیمی و سندروم متابولیک و اجزای آن میباشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، ۹۷۳ نفر( ۲۳۷ مرد و ۷۳۶ زن) از ساکنین شهر خرم آباد به روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله ای و به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. دریافت های غذایی افراد با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک (۲۰۱ آیتمی) ارزیابی و با استفاده از نرم افزار Nutritionist ۴ تجزیه و تحلیل شد، نمونه خون سیاهرگی جهت اندازه¬گیری سطح متغیرهای متابولیکی جمع آوری و فشار خون اندازه گیری شد. سندروم متابولیک طبق معیارهای انجمن قلب آمریکا (AHA) تعریف شد.
یافته ها: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بین وضعیت تأهل و سندروم متابولیک ارتباط معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰=P). همچنین بین تحصیلات و ابتلا به سندروم متابولیک ارتباط معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰=P). بین دریافت ویتامین D و افزایش سطح قند خون ناشتا، تری گلیسرید و HDL-کلسترول، ارتباط معکوس معناداری مشاهده گردید (به ترتیب ۰۱۸/۰P=، ۰۴/۰ P=، ۰۲۶/P= ) اما بین کلسیم و اجزای سندروم متابولیک ارتباطی مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: ارتباط معناداری بین ویتامین D رژیمی و سندروم متابولیک دیده نشد هرچند بین دریافت ویتامین D و خطر بالا بودن سطح قند خون ناشتا، تری گلیسرید و HDL-کلسترول ارتباط معکوسی مشاهده شد. همچنین طبق نتایج به دست آمده بین کلسیم دریافتی و سندروم متابولیک ارتباط معناداری وجود نداشت.
موسی درویش سرگزی، صدیقه اسمعیل زاده بهابادی، حمید رضا میری، شهلا نجفی، سید کاظم صباغ،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: با توجه به خواص آنتی اکسیدانی عصاره میوه گیاه جغجغه و نقش آنتی اکسیدان ها در بهبود دیابت، این مطالعه با هدف اثر عصاره هیدروالکلی میوه گیاه جغجغه بر میزان قند خون و بیان ژن پیروات کیناز در موش های صحرایی دیابتی شده انجام شد.
مواد و روش ها: با تزریق استرپتوزوتوسین (mg/kg ۶۰) در موش های صحرایی نر (۳۰۰-۱۵۰ گرم) دیابت نوع ۱ ایجاد شد. گروه دیابتی تحت تیمار به صورت روزانه (mg/kg ۳۰۰) عصاره میوه جغجغه را به صورت گاواژ به مدت ۳۰ روز دریافت نمودند. گروه شاهد سالم و شاهد دیابتی آب مقطر دریافت کردند. سپس در روز قبل از تجویز عصاره و روزهای ۱۵ و ۳۰ بعد از تجویز عصاره میزان گلوکز خون اندازه گیری شد. میزان بیان ژن پیروات کیناز بافت کبدی توسط روش Real-Time PCR بررسی گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد در گروه دیابتی تحت تیمار در روز ۱۵ میزان گلوکز خون به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد دیابتی کاهش یافت ولی پس از آن تا پایان دوره مطالعه تغییری در گلوکز خون موش ها مشاهده نشد. بررسی بیان ژن پیروات کیناز نیز نشان داد میزان بیان ژن در گروه دیابتی تحت تیمار در روز ۱۵ به طور معنی داری نسبت به شاهد دیابتی افزایش یافت، سپس تا پایان روز ۳۰ بیان آن تغییر نکرد ولی همچنان از گروه شاهد دیابتی بیشتر بود
بحث و نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان می دهد تجویز عصاره هیدروالکلی میوه گیاه جغجغه توانسته احتمالاً از طریق افزایش بیان ژن پیروات کیناز باعث کاهش گلوکز خون شود.
مهدی شاه کریمی، علی شالیزار جلالی، مهدی بهفر، غلامرضا نجفی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: ایسکمی- خون رسانی مجدد ناشی از پیچش بیضه می تواند موجبات آسیب هر دو بیضه را فراهم آورد. مطالعه حاضر جهت ارزیابی اثر داکسیسایکلین بر روی اختلالات ناشی از ایسکمی- خونرسانی مجدد تجربی یکطرفه بیضه در اسپرمهای اپیدیدیمی موش صورت پذیرفت.
|
مواد و روش ها: این مطالعه بر روی پنج گروه مساوی شش تایی موش نر بالغ انجام گرفت. در دو گروه از حیوانات، متعاقب بیهوشی و خارج نمودن بیضه سمت چپ، عروق بند بیضه و مجرای دفران از یکدیگر جدا و با استفاده از پنس خون بند غیرتروماتیک، بخش عروقی بند بیضه به مدت ۳۰ دقیقه مسدود گردید. یک گروه از گروه های فوق، روزانه ۵/۲ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بهصورت داخل صفاقی داروی داکسیسایکلین را به مدت ۳ روز از روز ایجاد ایسکمی- خون رسانی مجدد تجربی دریافت نمود. گروه شاهد، شم و گروهی که تنها داکسیسایکلین دریافت می کرد نیز در نظر گرفته شد. خصوصیات اسپرم هر دو اپیدیدیم پس از ۳۵ روز مورد ارزیابی قرار گرفتند.
|
یافته ها: ایسکمی- خون رسانی مجدد یکطرفه بیضه کاهش معنیداری را در تعداد، میزان زنده مانی و قابلیت تحرک اسپرمهای هر دو اپیدیدیم موجب گشت. همچنین، میزان وقوع آپوپتوز در اسپرمهای هر دو اپیدیدیم و بروز ناهنجاری در اسپرمهای اپیدیدیم همسو به شکل معنی داری متعاقب ایسکمی- خون رسانی مجدد یک طرفه بیضه افزایش یافت. تجویز داکسیسایکلین بهبود قابل توجهی را در تغییرات منفی ناشی از ایسکمی- خون رسانی مجدد در فراسنجه های فوق موجب گردید.
|
بحث و نتیجه گیری: به نظر میرسد داکسیسایکلین بهصورت بالقوه می تواند در برابر عوارض تولیدمثلی طولانی مدت ایسکمی- خونرسانی مجدد یک طرفه بیضه در موش واجد اثرات محافظتی باشد.
|
محمود نجفیان، محمدجواد نوروزنژاد، امیر آراسته، زهرا نجفیان، بهاره نجفیان،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: ایبوپروفن از خانواده داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی و مسکن درد است. در عین حال این دارو دارای اثرات ثابت شده ای مانند تولید رادیکالهای آزاد و تداخل با وقایع سلولی می باشد. بنابراین یافتن آنتی اکسیدان های مناسب به منظور کاهش عوارض جانبی این دارو ضروری است. در این تحقیق اثر آنتی اکسیدانی عصاره دارچین بر مهار آسیب کبدی ناشی از ایبوپروفن بررسی شده است.
مواد و روش ها: ۴۸ رت در ۶ گروه، گروه S نرمال سالین دریافت کردند، گروه C۲۰۰ عصاره دارچین با دوز ۲۰۰ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن (mg/kg۲۰۰)، گروه Iایبوپروفنmg/kg ۴۰۰، گروه IC۵۰ایبوپروفن به همراه عصاره دارچین mg/kg ۵۰، گروه IC۱۰۰ ایبوپروفن به همراه عصاره دارچین mg/kg ۱۰۰ و گروه IC۲۰۰ ایبوپروفن همراه عصاره دارچین mg/kg ۲۰۰ بصورت داخل صفاقی دریافت کردند. در پایان دوره فعالیت آنزیم های کبدی اندازه گیری شد. از کبدها نمونه بافتی تهیه شد و پس از رنگ آمیزی با هماتوکسیلین - ائوزین، مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته ها: فعالیت آنزیمهای پیروات ترانس آمیناز، اگزالواستات ترانس آمیناز و آلکالین فسفاتاز در گروه Iنسبت به گروه S بطور معناداری افزایش داشتند. در گروه های IC۵۰،IC۱۰۰ و IC۲۰۰ تقریباً متناسب با دوز عصاره دارچین نسبت به گروه I میزان فعالیت آنزیم ها کاهش داشتند. مطالعه برش بافتی کبد حاکی از تخریب بافتی ناشی از ایبوپروفن بود که مصرف دارچین تخریب بافتی را کاهش داده بود.
بحث و نتیجه گیری: عصاره دارچین باخواص آنتی اکسیدانی خود آسیب کبدی ناشی از مصرف ایبوپروفن را کاهش می دهد.
اصغر محمدی، سید رضا حسینی فرد، حسن قاسمی، بهنام علی پور، آمنه یارنظری، پریسا حسن پور، اباذر روستازاده، محمد نجفی، عظیم شمس بیرانوند، عبداله امیرفرهنگی،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: تنگی عروق کرونری یکی از عوارض ابتلا به آترواسکلروزیس بوده که میتواند منجر به کاهش اکسیژنرسانی به بافت قلب و سکته قلبی شود. پلیمورفیسم rs۱۰۵۰۴۵۰ یکی از پلیمورفیسمهای مهم آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز-۱ (GPx۱) بوده که میتواند فعالیت آنتیاکسیدانتی آن را تغییر دهد. همچنین دو پلیمورفیسم آنزیم NADPH اکسیداز، پلیمورفیسمهای rs۴۶۷۳ و rs۱۳۳۰۶۲۹۴، پیشنهاد شده است که نقش مهمی در عملکرد این آنزیم دارند. در این مطالعه ما به بررسی پلیمورفیسمهای rs۱۰۵۰۴۵۰، rs۴۶۷۳ و rs۱۳۳۰۶۲۹۴ در بیماران با تنگی عروق کرونری پرداختیم. |
مواد و روش ها: ۱۹۰ نفر از بیماران آنژیوگرافی شده به دو دسته بیمار (۱۱۴=n) و کنترل (۷۶=n) تقسیم شدند. پس از نمونهگیری پروفایل لیپیدی و مکانهای پلیمورفیک به ترتیب با روشهای روتین آزمایشگاهی و تست RFLP-(ARMS) PCR ارزیابی شدند. |
یافته ها: در این مطالعه تفاوت معناداری بین سطوح پلاسمایی LDL و درجه تنگی عروق دیده شد. ما همچنین بین پلیمورفیسم rs۱۳۳۰۶۲۹۴ و تنگی عروق کرونری رابطه معناداری مشاهده کردیم اما زمانی که سن، جنس و BMI لحاظ شد تفاوت معناداری بین پلیمورفیسمهای rs۱۰۵۰۴۵۰، rs۴۶۷۳ و rs۱۳۳۰۶۲۹۴ و تنگی عروق کرونری مشاهده نشد. |
بحث و نتیجه گیری: پلیمورفیسمهای rs۴۶۷۳، rs۱۳۳۰۶۲۹۴ و rs۱۳۳۰۶۲۹۴ نقشی در پیشرفت تنگی عروق کرونری ندارند.
|
مرضیه مومن نسب، راضیه نوذری، سید سعید نجفی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: تشخیص سرطان تجربهای ناخوشایند است. اما بیماران ممکن است تجربیات مثبتی نیز داشته باشند که به آن رشد پس از سانحه میگویند. این مطالعه با هدف تعیین میزان رشد پس از سانحه در بیماران مبتلا به سرطان و ارتباط آن با امید و حمایت اجتماعی انجام شد. |
مواد و روش ها: مـطالعه حاضر یک مـطالعه توصیفی همبستگی است. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران بزرگسال مبتلا به سرطان گوارشی مراجعه کننده به مراکز درمانی وابسته به علوم پزشکی شیراز بود. نمونه پژوهش شامل ۱۱۲ بیمار مبتلا به سرطان گوارشی بودند که در ماه های اردیبهشت تا مرداد ۱۳۹۷ به مراکز درمانی انکولوژی امیر، درمانگاه شهید مطهری و درمانگاه امام رضا (ع) مراجعه نمودند و به روش در دسترس انتخاب شدند. داده ها با چهار پرسشنامه خصوصیات دموگرافیک، مقیاس رشد پس از سانحه، پرسشنامه حمایت اجتماعی و مقیاس امید میلر جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با نرم افزارSPSS ۲۳ و با استفاده از آمـار استنباطی شامل آزمون ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و مدل رگرسیون خطی و در مواردی که متغیرها از توزیع نرمان برخوردار نبودند، از معادل ناپارامتری آزمون های فوق انجام شد. |
یافته ها: میانگین و انحراف معیار نمره رشد پس از سانحه ۶۴/۱۵±۳۷/۸۱ بود. میانگین و انحراف معیار نمره امید و حمایت اجتماعی نیز به ترتیب ۹۲/۲۴±۲۰/۱۹۵ و ۷۳/۱۱±۳۹/۹۷ بود. رشد پس از سانحه ارتباط مستقیم و معناداری با حمایت اجتماعی (۶۳۶/۰=r) و امید (۶۸۷/۰=r) داشت (۰۰۱/۰>p). امید (۶۱۳/۰=ß) نسبت به حمایت اجتماعی (۱۹۲/۰=ß) تأثیر بیشتری بر رشد پس از سانحه داشت. |
بحث و نتیجه گیری: بیماران مبتلا به سرطان، از رشد پس از سانحه در سطح خوب برخوردار بودند. با توجه به ارتباط رشد پس از سانحه با حمایت اجتماعی و امید، ارائه دهندگان خدمات سلامت میتوانند با القای امید و فراهم نمودن حمایت اجتماعی به بیماران مبتلا به سرطان کمک کنند. |