۶۴ نتیجه برای تمرین
بهمن حسنوند، کبری کرمی، عبدالله خدادای، مهدی ولیپور،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات استقامتی و قدرتی بر میزان هموگلوبین گلکوزیله و قند خون ناشتای بیماران دیابتی نوع دوم در سال ۸۸ در شهر خرم آباد انجام شده است.
بحث و نتیجهگیری: این مطالعه نشان می دهد تمرین استقامتی باعث کاهش سطح هموگلوبین گلیکوزیله شده، درصورتیکه تمرینات قدرتی میزان آن را به طور معنی داری کاهش نداد و به نظر می رسد این تمرینات بیشتر باعث تغییر معنادار این فاکتور شده است.
یافتهها: ۲۹ نفر از آزمودنی ها در سه گروه تمرینات را تا پایان انجام دادند. میانگین سن، وزن، شاخص توده بدنی و میزان مصرف دارو در سه گروه تفاوت معنی دار آماری نشان نداد (۷۶/۰p=).کاهش هموگلوبین گلیکوزیله در گروه استقامتی قبل و پس از آزمون، تفاوت معنی داری نشان داد (۰۲/۰p= ). اما در گروه کنترل و تمرینات قدرتی، تغییرات تفاوت معنی دار نشان نداد . قند خون ناشتا پس آزمون در گروه استقامتی و قدرتی کاهش یافت و این تفاوت معنی دار بود، اما در گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان نداد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر مطالعه ای نیمه تجربی است که در بین ۳۰ نفر از مردان مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به آزمایشگاههای شهر خرم آباد، پس از غربالگری و مصاحبه حضوری با روش نمونه گیری هدفمند انجام شده است.آزمودنی ها پس از تکمیل پرسشنامه سوابق پزشکی و رضایتنامه به طور تصادفی به سه گروه تمرین استقامتی، قدرتی و گروه کنترل تقسیم شدند.شرایط شرکت در پژوهش سن بالای ۳۰ سال قند خون ۱۵۰-۲۵۰، فقدان هرگونه بیماری مزمن دیگر و سابقه ورزشی طی ۳ ماه گذشته، سکته قلبی ، پرفشاری خون شدید و عوارض دیابت و...بودند. قبل از تمرینات از آزمودنی ها که به مدت ۸-۱۲ ساعت ناشتا بودند نمونه گیری خون انجام شد. تمرینات قدرتی و استقامتی به مدت ۸ هفته و زیر نظر مربی مربوطه اجرا شدند.تمرینات قدرتی شامل ۱۰ حرکت برای عضلات و برای هر حرکت سه تا چهار دور و هر دور، ۱۰ تا ۱۲تکرار در نظر گرفته شد و اصل اضافه بار در طول ۸ هفته رعایت گردید. تمرینات استقامتی شامل دویدن بر روی دستگاه تردمیل با ۶۰ % حداکثر ضربان قلب بود. ۱۰نفردر گروه کنترل قرار داشتند که تا پایان تحقیق به توصیه ها عمل نمودند. پس از اتمام دوره هشت هفته ای تمرینات، پس آزمون (آزمایش خون) انجام شد . ارزیابی اطلاعات توسط نرم افزار آماری SPSS انجام پذیرفت. جهت مقایسه میانگین ها (پیش آزمون، پس آزمون) از تی جفت شده استفاده گردید.
بهرام عابدی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: هدف این مطالعه بررسی تأثیر تمرین ترکیبی بر غلظت پروتئین واکنشگر- C (CRP)سرم و اینترلوکین-۶ (IL-۶) پلاسما در مردان غیر فعال بود.
مواد و روشها: در این تحقیق نیمه تجربی ۲۰ مرد سالم (۲±۲۳ سال) داوطلب (بدون سابقه فعالیت ورزشی منظم، تغییر در وزن بدن بیشتر از ۲ کیلوگرم، بیماری خاص و مصرف سیگار برای حداقل ۶ ماه گذشته) با توده ی بدنی طبیعی (۲±۲۳ کیلوگرم بر متر مربع) بطور تصادفی در دو گروه (کنترل ۱۰، تجربی ۱۰) انتخاب شدند و فعالیت ترکیبی (تمرین هوازی شامل دویدن روی نوارگردان برای ۲۰ دقیقه در ۷۰-۶۰ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی (VO۲ max) و تمرین مقاومتی با شدت ۷۰ درصد یک تکرار بیشینه (RM۱) با ۱۰ تکرار در هر حرکت برای ۲ ست) را به مدت ۱۲ هفته (هر هفته سه جلسه) انجام دادند.
بحث و نتیجهگیری: می توان گفت که اجرای تمرین های ترکیبی باعث کاهش غلظت CRP سرم در مردان غیر فعال می شود. احتمالا کاهش CRP سرم با بهبود درصد چربی بدن در این مردان همراه بود. پس فعالیت جسمانی بایستی بعنوان بخش اساسی در شیوه زندگی هر فرد بزرگسالی در نظر گرفته شود.
یافتهها: نتایج نشان داد که سطوح CRP سرم، نسبت محیط کمر به لگن ( W/H) و درصد چربی بدن در گروه تمرینی به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل بود (۰۵/۰P<). اما سطوح IL-۶ پلاسما، BMI و وزن بدن بعد از برنامه فعالیت بدنی در دو گروه بدون تغییر باقی ماند. رابطه معنی داری در حالت پایه بین CRP با VO۲ max (۰۳۵/۰=P و ۶۷/۰r=-) و درصد چربی بدن (۰۱۸/۰=P و ۷۲/۰r=) و همچنین بین BMI با درصد چربی بدن (۰۴۵/۰= P و ۶۴/۰r=) در کلیه آزمودنی ها مشاهده شد.
اصغر کیانزاده ، مقصود پیری، محمدعلی آذربایجانی، بهمن حسنوند، فرید بهرامی، حسین امیدی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: مطالعه در زمینه تأثیر پروتکلهای مختلف تمرین مقاومتی بر بطن چپ پسران نوجوان محدودیت دارد. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر تمرین مقاومتی با شدت کم در مقابل تمرین مقاومتی با شدت زیاد بر ساختار و عملکرد بطن چپ پسران نوجوان سالم بوسیله اکوکاردیوگرافی بود.
مواد و روشها: بیست و چهار آزمودنی داوطلب ۱۵ تا ۱۸ ساله به طور تصادفی در سه گروه هشت نفره تمرین مقاومتی با شدت کم (۴۰% تا ۶۰% قدرت بیشینه)، تمرین مقاومتی با شدت زیاد (۷۰% تا ۹۰% قدرت بیشینه) و گروه کنترل قرار گرفتند. پروتکل تمرین به مدت هشت هفته سه جلسهای اجرا شد. متغیرها با استفاده از اکوکاردیوگرافی یک و دو بعدی در وضعیت استراحت و فرمولهای مخصوص اندازهگیری شدند.
بحث و نتیجهگیری: تمرین مقاومتی با شدت کم نسبت به تمرین مقاومتی با شدت زیاد در پسران نوجوانان سالم منجر به برخی تغییرات در ساختار و عملکرد بطن چپ شد، احتمالاً این تغییرات با افزایش بارحجمی و بار فشاری مرتبط میباشند.
یافتهها: در پسآزمون نسبت به پیشآزمون، در گروه تمرین مقاومتی با شدت کم مقادیر میانگینهای ضخامت دیوارۀ خلفی بطن چپ در پایان سیستول (۰۲۸/۰ = P) و ضربان قلب استراحت (۰۱۷/۰ = P) به ترتیب افزایش و کاهش معنیداری نشان داد. در پسآزمون، مقادیر میانگینهای ضخامت دیوارۀ خلفی بطن چپ در پایان سیستول و شاخص توده بطن چپ در گروه تمرین مقاومتی با شدت کم نسبت به گروه تمرین مقاومتی با شدت زیاد (به ترتیب، ۰۰۷/۰ = P و ۰۰۵/۰ = P) و گروه کنترل (به ترتیب، ۰۰۵/۰ = P و ۰۱۵/۰ = P) و مقدار میانگین توده بطن چپ در گروه تمرین مقاومتی با شدت کم نسبت به گروه تمرین مقاومتی با شدت زیاد (۰۰۷/۰ = P) افزایش معنیداری نشان داد.
سعید ناظری، مهدی هدایتی، حسن احمدوند،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
بحث و نتیجهگیری: نتایج بدست آمده نشان داد که استرس اکسیداتیو ناشی از کشیدن سیگار باعث کاهش سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی بدن گردیده که در طولانی مدت میتواند باعث بروز بیماری های قلبی و عروقی در افراد سیگاری شود.
مواد و روشها: مطالعه بر روی ۳۰ فرد داوطلب سیگاری (سن۳۵- ۲۵ سال) که روزانه بیش از ۱۰ نخ سیگار مصرف میکردند، انجام گرفت. گروه شاهد نیز ۳۰ فرد داوطلب غیر سیگاری (سن۳۵-۲۵ سال) بودند. نمونههای خون ناشتا از این افراد گرفته شد. میزان فعالیت سرمی آنزیم های کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام آنها سنجیده شد. دادهها به صورت میانگین±انحراف استاندارد توصیف شد و میانگین دادهها در دو گروه با آزمون T مستقل ارزیابی شد. برای آنالیز آماری نیز نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: ظرفیت تام آنتی اکسیدانی و فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در گروه آزمون کاهش آماری معناداری با گروه کنترل داشتند (۰۵/۰>p).
مقدمه: استرس اکسیداتیو نقش مهمی را در پاتوژنز بسیاری از بیماری ها مانند سرطان ریه، بیماری های مزمن انسداد ریوی و آترواسکلروز دارد. دود سیگار باعث افزایش استرس اکسیداتیو از طریق تولید رادیکالهای فعال اکسیژن و کاهش سیستم دفاع آنتی اکسیدانی بدن میشود. هدف از این مطالعه بررسی اثر دود سیگار در تغییر ظرفیت آنتی اکسیدانی تام و فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در افراد سیگاری است.
محمد فتحی، رضا قراخانلو، سعید آبرون، منیژه مختاری دیزجی، راضیه رضایی،
دوره ۱۵، شماره ۵ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: هدف این مطالعه اندازه گیری دقیق پاسخ های قلب به تمرینات استقامتی با استفاده از دو روش m-mode و توزین در موشها و هم چنین ارزیابی تغییرات ناشی از تمرین در قلب و بطن چپ به نسبت وزن بدن، طول استخوان درشت نی و سطح رویه بدن است. بحث و نتیجهگیری: به نظر می رسد، برای ارزیابی سازگاری های قلبی ناشی از فعالیت های استقامتی، روش m-mode قابل اعتماد تر است. به علاوه برای نسبی کردن شاخص های وزنی قلب، استفاده از وزن بدن و سطح رویه بدن که با هزینه انرژی بدن در ارتباطند پیشنهاد می شود. یافتهها: در مقایسه با گروه کنترل، قطر دیاستولی بطن چپ در گروه تجربی به طور معنی داری افزایش یافته بود. در بین پارامترهای ترکیبی، فقط میانگین های کوتاه شدن کسری و حجم ضربه ای در بین گروه ها به صورت معنی دار متفاوت بود که با ارزیابی نسبی، تفاوتها محسوس تر شد. مواد و روشها: ۲۰ موش (۲۳۱-۲۰۹ گرم) به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم و در شرایط استاندارد نگهداری شدند. گروه تجربی یک برنامه تمرینی (۱۴ هفته تمرین استقامتی) را اجرا کرد. ابعاد، وزن قلب و بطن چپ به ترتیب به وسیله اولتراسوند و ترازو اندازه گیری و بر اساس طول درشت نی، سطح رویه بدن و هم چنین وزن بدن به صورت نسبی ارزیابی شد. تفاوت های آماری بین دو گروه به وسیله آزمون t مستقل محاسبه و حداقل سطح معنی داری ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
سعید امام دوست، محمد فرامرزی، لاله باقری، خدیجه اوتادی، محمد امیری، طاهره یزدانی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
بهرام عابدی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: مقاومت لپتین یکی از موثرترین فاکتورهای هایپر انسولینیمیا است و در نهایت فقدان تحمل گلوکز در اضافه وزن مرتبط با بیماری ها می شود. بنابراین هدف از این تحقیق مطالعه اثر یک تمرین هوازی در برابر تمرین مقاومتی بر لپتین سرم و شاخص مقاومت انسولین در مردان غیر فعال است.
مواد و روش ها: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. ۳۰ مرد غیر فعال بطور تصادفی انتخاب شدند و در سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی بصورت تمرین هوازی، دویدن روی نوار گردان به مدت۳۰ دقیقه در ۶۰ تا ۷۰ درصد ضربان قلب ذخیره و تمرین مقاومتی، با شدت ۷۰ درصد یک تکرار بیشینه با ۱۰ تکرار در هر حرکت برای ۳ دور انجام شد. لپتین، گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت انسولین قبل و ۲۴ ساعت بعد از فعالیت اندازه گیری شد.
یافته ها: یک جلسه فعالیت مقاومتی همانند فعالیت هوازی تأثیر معناداری در کاهش غلظت لپتین سرم قبل و ۲۴ ساعت پس از فعالیت داشت (p<۰/۰۵). همچنین سطوح انسولین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در هر دو گروه کاهش معناداری داشت
(p<۰/۰۵). در حالیکه سطوح گلوکز سرم در هر دو گروه بدون تغییر باقی ماند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که یک جلسه تمرین مقاومتی همانند تمرین هوازی می تواند با تغییر در سطوح لپتین، اثر مثبتی بر شاخص مقاومت به انسولین در مردان غیر فعال داشته باشد.
لیلا حیدری نسب، اعظم سادات مدنی، حمید یعقوبی، رضا رستمی، رضا کاظمی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: اختلال نقص توجه/بیش فعالی، یکی از اختلالات روانشناختی شایع در افراد میباشد که از کودکی تا بزرگسالی تداوم مییابد و در ابعاد مختلفی از زندگی فرد، نظیر زندگی شخصی، اجتماعی، حرفهای، کارکرد اجرایی نظیر حافظه فعال اختلال ایجاد میکند. مطالعات متعددی نشان دهنده ارتباط نزدیک نقایص حافظه فعال و اختلال نقص توجه/بیش فعالی بوده است. با توجه به فقدان مطالعه در خصوص اثربخشی نوروفیدبک در بهبود حافظه فعال در بزرگسالان دارای اختلال، این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی نوروفیدبک در حافظه فعال شکل گرفته است.
مواد و روش ها: طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی، با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل میباشد. جامعه آماری را بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی که به کلینیک آتیه در تهران مراجعه میکنند، تشکیل دادند؛ که از بین آنها پس از بررسی ملاکهای ورود و خروج، دو گروه آزمایشی و کنترل و در هر گروه ۸ آزمودنی، بهطور تصادفی جایگزین گردیدند. ابزارهای پژوهش عبارتاند از پرسشنامه اضطراب بک، افسردگی بک، آزمون عملکرد پیوسته دیداری شنیداری رایانهای و آزمون علائم حیاتی سیستم عصبی مرکزی. اطلاعات، از طریق SPSS و با استفاده از روش آماری یومن ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین از آزمونهای تی مستقل، ویلکاکسون و کروسکال والیس نیز جهت نتایج تکمیلی استفاده شد. در این مطالعه پروتکل مورد استفاده، تقویت موج بتا در نقطهFZ میباشد.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که نوروفیدبک منجر به افزایش معنادار ظرفیت حافظه فعال در بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی گردید.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش که همسو با نتایج بسیاری از پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه میباشد، نوروفیدبک، موجب افزایش فعالیت لوب فرونتال و همچنین فعال سازی مدارهای عصبی مربوط به کارکردهای اجرایی و حافظه فعال گردیده و موجب بهبود نقایص کارکردهای اجرایی و حافظه فعال در افراد دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی میگردد. در نتیجه، با توجه به اثر بخشی نوروفیدبک در بهبود حافظه فعال، استفاده از این روش برای درمانهای مشابه پیشنهاد میگردد.
اعظم درویشی، مسعود چگنی، ، حسن تیموری، رحیم میرنصوری، فاطمه حافظی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: فعالیت ورزشی نقش مهمی در ارتقای عملکرد قلب و عروق دارد. هدف تحقیق حاضر تعیین تأثیر ۱۰ هفته تمرین هوازی و ۶ هفته بی تمرینی بر فشارخون استراحت دانشجویان دختر سالم غیر ورزشکار بود.
|
مواد و روش ها: در این تحقیق نیمه تجربی ۲۷ دانشجوی دختر غیر ورزشکار با میانگین سنی ۷/۱ ± ۳۰/۲۲ بهصورت داوطلبانه انتخاب شدند و در برنامه تمرینی ۱۰ هفتهای، هفتهای ۳ جلسه با شدت ۵۵ تا ۸۰ درصد ضربان قلب بیشینه شرکت کردند. پس از ۱۰ هفته تمرین هوازی، افراد مورد مطالعه ۶ هفته در بی تمرینی به سر بردند. قبل از شروع دوره تمرین هوازی، پس از دوره تمرین و همچنین پس از دوره بی تمرینی فشارخون استراحت افراد مورد مطالعه، بهوسیله فشارسنج جیوهای مدل ریشتر اندازهگیری شد.
|
یافته ها: نتایج نشان داد که بین فشارخون سیستول استراحت افراد مورد مطالعه در پیش آزمون و پس آزمون ۱ و همچنین در پس آزمون ۱ و پس آزمون ۲ اختلاف معنیداری وجود دارد، ولی در فشارخون دیاستول استراحت افراد مورد مطالعه در این آزمونها اختلاف معنیداری وجود ندارد.
|
بحث و نتیجه گیری: ۱۰ هفته تمرین هوازی و ۶ هفته بی تمرینی پس از آن میتواند بر فشارخون استراحت مؤثر باشد.
|
حسین شاهرخی، امیر لطافت کار، امیر حسین براتی، حسن دانشمندی، علی اشرف جمشیدی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن پیشرونده سیستم اعصاب مرکزی است و از علائم نشانه های آن خستگی و کاهش ظرفیت عملکردی می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره برنامه تمرینی ثبات مرکزی بر ظرفیت عملکردی و خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
|
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. آزمودنی ها با دامنه سنی ۴۰-۲۰ سال و با مقیاس ناتوانی جسمانی (EDSS) یک تا چهار و هدفمندانه و داوطلبانه انتخاب و بهصورت تصادفی به گروه های تجربی و کنترل تقسیم شدند. تمرینات به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته انجام گرفت و مدت هر جلسه یک ساعت بود. از تست عملکردی رسیدن (FR) برای اندازه گیری ظرفیت عملکردی و از مقیاس شدت خستگی (FSS) برای ارزیابی خستگی استفاده شد. داده ها با آزمون t مستقل و وابسته در سطح معناداری ۰۵/۰ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
|
یافته ها: نتایج نشان داد که تمرینات ثبات مرکزی منجر به افزایش معناداری در ظرفیت عملکردی و کاهش معناداری در شدت خستگی شد (۰۵/۰P≤). همچنین تفاوت معناداری بین ظرفیت عملکردی و شدت خستگی در پس آزمون بین دو گروه تجربی و کنترل مشاهده شد (۰۵/۰P≤).
|
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، تمرینات ثبات مرکزی می تواند عاملی برای بهبود ظرفیت عملکردی و کاهش شدت خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس باشد. با توجه به این نتایج، متخصصان مربوطه می توانند از این تمرینات بهعنوان یک مکمل در کنار درمانهای دارویی برای این بیماران استفاده کنند.
|
علی اوصالی، سیروس چوبینه، رحمان سوری، علی اصغر رواسی، حسین مصطفوی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: افزایش سن، سندروم متابولیک و عوامل التهابی از عوامل مؤثر در کاهش حجم مغز میباشند. هدف از این تحقیق بررسی اثرگذاری سه ماه تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح پلاسمایی IL۱β، IL-۶ و سطوح مغز زنان ۶۵-۵۰ سالهی مبتلا به سندروم متابولیک میباشد. |
مواد و روش ها: ۲۴ زن مبتلا به سندروم متابولیک بهطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها بهطور تصادفی به دو گروه ۱۲ نفره تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین، در یک برنامه تمرینی هوازی ۱۲ هفتهای که هر هفته سه جلسه و هر جلسه شامل سه ست تمرینی و دو ست استراحت بود شرکت کردند. در ابتدا مدت زمان ست تمرینی ۸ دقیقه بود که با سپری شدن هر هفته، یک دقیقه به مدت زمان ستهای تمرینی افزوده میشد. تصویربرداری از سطوح مغز و خونگیری برای اندازهگیری سطوح مغز، IL-۶ و IL۱β قبل و سه ماه بعد انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری تی مستقل و تی جفتی استفاده گردید. |
یافته ها: سطوح مغز پس از سه ماه تمرین هوازی تغییر معنیداری نکردند. میزان IL-۶ و IL۱β در اثر تمرین کاهش معنیداری یافتند (۰۵/۰˂P). |
بحث و نتیجه گیری: این یافتهها نشاندهندهی تأثیر سه ماه تمرین هوازی با شدت متوسط بر کاهش عوامل التهابی و عدم تأثیر بر سطوح مغز میباشد. با توجه به نتایج مذکور این احتمال وجود دارد که تعدیل زمان و شدت تمرین ورزشی موجب تأثیر بر اندازه سطوح مغز گردد. |
بهزاد کوه نشین، مقصود پیری، حسن متین همایی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: قرار گرفتن طولانی مدت در معرض اضطراب و افسردگی، میوکاردیوم را در معرض نارسایی قرار میدهد. پیامهای نروهورمونی ناشی از افسردگی از راه گیرندههای بتا ۱ آدرنرژیک به قلب میرسند. هدف از انجام این مطالعه بررسی و مقایسه اثر ۴ هفته تمرینات استقامتی با داروی فلوکستین بر روی گیرندههای بتا ۱ آدرنرژیک قلبی در موشهای نژاد ویستار رت میباشد. |
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر تجربی میباشد که در آن ۳۲ سر موش نر نژاد ویستار رت به طور تصادفی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند، به هر کدام از رتهای گروههای تمرین و مصرف داروی فلوکستین، ۸/۰ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن LPS درون صفاقی تزریق شد. گروه تمرین پروتکل ۴ هفتهای دویدن روی تریدمیل را به مدت ۴۵ دقیقه در روز انجام دادند. به گروه فلوکستین روزانه ۵/۰ میلیگرم فلوکستین خورانده شد. |
یافته ها: میانگین تراکم گیرندههای بتا ۱ آدرنرژیک قلبی در گروه تمرین نسبت به گروه افسرده بهطور معناداری کمتر است (۰۵/۰P<). میانگین تراکم گیرندههای بتا ۱ آدرنرژیک قلبی در گروه تمرین نسبت به گروه فلوکستین معنادار نمیباشد. |
بحث و نتیجه گیری: تمرین میتواند از طریق کاهش علائم رفتاری افسردگی اثرات مفید را ایجاد کند و با مهار افزایش تراکم گیرندههای بتا ۱ آدرنرژیک قلبی، موجب کاهش تحریک سمپاتیکی قلب میشود. |
علی اوصالی، حسین مصطفوی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: افزایش سن، عوامل التهابی و سندروم متابولیک از عوامل موثر در کاهش BDNF و عملکرد شناختی میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرگذاری ۶ ماه تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح BDNF، IL-۶و حافظه کوتاه مدت زنان ۶۵-۵۰ ساله مبتلا به سندروم متابولیک میباشد.
مواد و روشها: ۲۴ زن مبتلا به سندروم متابولیک به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه ۱۲ نفره ی مبتلا به سندروم متابولیک تمرین (ME) و کنترل (MC) تقسیم شدند. گروه تمرین، در یک برنامه تمرینی هوازی شش ماهه که هر هفته سه جلسه، هرجلسه شامل سه ست تمرینی و دو ست استراحت بود شرکت کردند. در ابتدا مدت زمان ست تمرینی ۸ دقیقه بود که با سپری شدن هر هفته تا هفته دوازدهم، یک دقیقه به مدت زمات ستهای تمرینی افزوده میشد. خونگیری در دو مرحله پیش و پس آزمون جهت اندازه گیری سطوح BDNF و IL-۶ انجام شد. میزان سطوح BDNF و IL-۶ توسط رادیوایمونواسی و میزان حافظه کوتاه مدت نیز توسط آزمون یادداری عددی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: BDNF و حافظه کوتاه مدت پس از ۶ ماه تمرین هوازی نسبت به پیش آزمون افزایش معنیداری کردند (۰۵/۰P˂). همچنین IL-۶ پس از ۶ ماه تمرین هوازی نسبت به پیش آزمون کاهش معنیداری داشت (۰۵/۰P˂).
بحث و نتیجه گیری: در اثر تمرین هوازی ۶ ماهه با شدت متوسط، میزان سطوح IL-۶ کاهش و BDNF افزایش یافت که در نتیجه این فرایند موجب بهبود حافظه کوتاه مدت گردید.
بهمن حسنوند، رحمان سوری، سیروس چوبینه، علی اکبرنژاد،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات استقامتی و تناوبی شدید بر بیان ژن گیرندههای کبدی در رتهای نر نژاد ویستار انجام شده است.
مواد و روشها: روش تحقیق تجربی بوده و به همین منظور تعداد ۲۴ سر رت نر نژاد ویستار با محدوده وزنی ۲۰±۲۰۰ گرم و سن هشت هفته، تهیه و بهصورت تصادفی به سه گروه کنترل، تمرین تناوبی شدید و تمرین تداومی زیر بیشینه تقسیم شدند. پروتکل تمرینی خیلی شدید؛ ۳۰ دقیقه دویدن تناوبی (هر تناوب شامل ۴ دقیقه دویدن با شدت ۹۰-۸۵ درصد VO۲max و ۲ دقیقه بازیافت فعال با شدت ۶۰-۵۰ درصد VO۲max) پنج روز در هفته و به مدت ۸ هفته اجرا شد. همچنین گروه تمرین تداومی زیر بیشینه نیز شدت فعالیتی معادل ۵۰ تا ۵۵ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی موشها بود.
یافته ها: بیان ژن LXR آلفا، در تمرین تناوبی شدید افزایش معناداری به نسبت گروه کنترل داشت (۰۰۴/۰P=). همچنین اختلاف معناداری بین ۳ گروه در میزان بیان ژن LXR بتا وجود ندارد (۰۰۱/۰P=). هرچند نتایج نشان از افزایش جزئی در گروههای تمرین تناوبی و تداومی بود اما این افزایش اندک منجر به ایجاد تفاوت معنادار نشده است.
بحث و نتیجه گیری: تمرین تناوبی شدید به نسبت تمرینات تداومی زیر بیشینه از طریق افزایش بیان ژن گیرنده مهم کبدی و همچنین عامل اصلی خروج کلسترول از کبد و درنهایت گیرنده HDL میتواند نقش مهمی در کاهش بیماریهای قلبی-عروقی مانند آترواسکلروزیس داشته باشد.
فضل الله فتح الهی شورابه، محمد فرامرزی، روح الله همتی، رضا نوری،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: سرطان پروستات دومین سرطان در مردان و هشتمین علت مرگ در ایران می باشد. در شرایط پاتولوژیک رگزایی باعث افزایش متاستاز و گسترش این سرطان می شود. هدف این تحقیق بررسی تآثیر ده هفته تمرین مقاومتی بر برخی عوامل آنژیوژنز در مردان مبتلا به سرطان پروستات بود.
مواد و روشها: ۲۰ مرد مبتلا به سرطان پروستات با دامنه سنی ۵۵ تا ۶۲ سال انتخاب و به صورت تصادفی به دوگروه کنترل ( ۱۰ نفر) و مقاومتی(۱۰ نفر)تقسیم شدند.گروه تجربی به مدت ۱۰ هفته تمرین و هر هفته سه جلسه تمرین مقاومتی را انجام دادند. هر تمرین سه دور با دوازده تکرار و با شدت ۵۰ تا ۶۵ درصد یک تکرار بیشینه انجام شد. ۴۸ ساعت قبل و ۴۸ ساعت بعد از اجرای پروتکل تمرین و پس از ۱۲ ساعت ناشتا نمونه خونی جهت اندازه گیری عامل رشد اندوتلیالی عروق (VEGF )، عامل رشد فیبروبلاست (FGF ) و نیتریک اکساید (NO ) گرفته شد. تغییرات درون گروهی و بین گروهی به ترتیب با استفاده از آزمون تی وابسته و تی مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد انجام ۱۰ هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش معنی داری در سطوح VEGF(۰۰۰۱/۰P=)، FGF (۰۰۰۱/۰P=) و NO (۰۰۰۳/۰P=)، در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در مردان مبتلا به سرطان پروستات شد.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد ۱۰ هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش عوامل آنژیوژنز، قدرت و توده عضلانی و کاهش خستگی در بیماران مبتلا به سرطان پروستات می گردد.
علی حسینی، مهسا نظافت آبسردی، سعیده شادمهری، امیدرضا صالحی، هما حاجی صادقی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: فعالیت ورزشی و تغذیه دو رکن اساسی کنترل سطوح افزایش یافته آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) در بیماری دیابت می باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات تعاملی تمرین استقامتی و ژل آلوئه ورا بر ALT و AST موشهای صحرایی دیابتی بود. |
مواد و روشها: ۴۵ سر موش صحرایی دیابتی انتخاب و در پنج گروه ۹ سری (۱) کنترل هفته اول، (۲) کنترل هفته ششم، (۳) تمرین استقامتی، (۴) مصرف آلوئه ورا و (۵) تمرین استقامتی همراه با مصرف آلوئه ورا تقسیم بندی شدند. همچنین جهت بررسی اثرات القای دیابت بر ALT و AST، ۱۸ سر موش صحرایی در دو گروه (۶) کنترل هفته اول و (۷) کنترل هفته ششم قرار گرفتند. گروه های ۳ و ۵ به مدت شش هفته، ۳ جلسه در هفته و هر جلسه ۲۰ دقیقه روی نوارگردان دویدند. گروه های ۴ و ۵ روزانه mg/kg ۱۰۰ ژل آلوئه ورا دریافت نمودند. تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق با آزمون آنالیز واریانس یک طرفه همراه با آزمون تعقیبی توکی صورت گرفت. سطح معنیداری کمتر از ۰۵/۰ در نظر گرفته شد (۰۵/۰P <). |
یافتهها: القای دیابت اثر معنیداری بر افزایش ALT دارد (۰۴/۰=P)؛ تمرین استقامتی همراه با مصرف ژل آلوئهورا اثر معنیداری بر کاهش ALT و AST دارد (۰۰۱/۰=P)؛ تمرین استقامتی همراه با ژل آلوئه ورا نسبت به تمرین استقامتی و مصرف ژل آلوئه ورا اثر بیشتری بر کاهش ALT دارد (۰۰۱/۰=P) همچنین تمرین استقامتی همراه با ژل آلوئه ورا نسبت به تمرین استقامتی اثر بیشتری بر کاهش AST دارد (۰۴/۰=P). |
بحث و نتیجه گیری: شش هفته تمرین استقامتی و ژل آلوئه ورا دارای اثرات تعاملی در بهبود ALT و AST موشهای دیابتی میباشد. |
طاهره غلامی برمی، محمدعلی آذربایجانی، حسن متین همایی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: هورمونهای استروئید آنابولیک اغلب از سوی ورزشکاران جهت بهبود عملکرد ورزشی مورد سوء مصرف قرار میگیرد. هدف از این پژوهش، مطالعه همزمان عصاره الکلی عناب، اسیدگالیک و تمرین استقامتی بر تغییرات هیستوپاتولوژی بافت هیپوکامپ در موشهای صحرایی نر مسموم شده با استروئید آنابولیک (بولدنون) میباشد. |
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، ۷۰ سرموش نر از نژاد ویستار، در محدوده وزنی ۲۰۰-۲۵۰ گرم انتخاب و به صورت تصادفی به ۱۰گروه تقسیم شدند. شامل گروه: ۱-کنترل، ۲-شم، ۳- مسموم شده با بولدنون (۵ میلیگرم/ بر کیلوگرم)، ۴- عناب+ بولدنون، ۵- اسیدگالیک + بولدنون، ۶- تمرین استقامتی + بولدنون (۵ میلیگرم)، ۷- عناب+ تمرین استقامتی، ۸- اسیدگالیک + تمرین استقامتی، ۹- بولدنون (۲میلیگرم / بر کیلوگرم)، ۱۰- بولدنون ۲ میلیگرم + تمرین استقامتی. پس از هشت هفته تمرین استقامتی و دریافت هفتگی بولدنون به صورت تزریق عضلانی، موشهای صحرایی مورد نمونهگیری بافتی قرار گرفتند و سپس بر روی آنها بررسی هیستوپاتولوژی انجام شد. |
یافته ها: دریافت بولدنون موجب پیکنوز، نکروز، تغییرات نورون های هرمی، نوروژنز و پرخونی در بافت هیپوکامپ می شود. تمرین استقامتی موجب کاهش این آسیب ها شد (۰۱/۰=P). عصاره عناب (۰۲/۰=P) و اسید گالیک (۰۱/۰=P) نیز موجب کاهش این آسیب ها شد. ترکیب تمرین استقامتی و عصاره عناب و یا اسید گالیک اثر سینرژیستی بر میزان کاهش آسیب ها داشت (۰۰۱/۰=P). |
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه مشخص شد تغییرات ساختاری بافت هیپوکامپ در اثر مسمومیت با بولدنون در همه گروهها، نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بیشتر بود. اما در هیچ یک از گروهها التهاب مشاهده نشد. همچنین مشخص شد در این شرایط، تمرین استقامتی و عصاره عناب و یا اسید گالیک بر کاهش آسیب های نورولوژیک ناشی از دریافت بولدنون موثر بوده و اثر سینرژیستی دارد. |
عزیز زینوند لرستانی، رحیم میرنصوری، مسعود رحمتی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: بیماری کبد چرب می تواند درکنار هپاتیتهای ویروسی منجر به افزایش آسیب کبدی و تسریع پیشرفت بیماری به سمت فیبروز شدن بافت کبد و تخریب آن گردد. تمرین هوازی میتواند موجب کاهش سطح آنزیمهای کبدی (ALP , ALT , AST) شده تا درمان این بیماری با انجام ورزش هوازی مقدور باشد. مطالعه حاضر به منظور تعیین اثرات تمرین هوازی بر بیماری کبد چرب غیر الکلی انجام شد. |
مواد و روش ها: مطالعه ی حاضر، کارآزمایی بالینی تصادفی بوده که بر روی ۲۴ نفر کودک چاق دارای کبد چرب غیر الکلی با دامنه سنی ۷ تا ۱۱ سال انجام شد. افراد مورد مطالعه به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. تمرین هوازی به مدت هشت هفته اجرا شد. قبل و بعد از دوره تمرینی، سطوح آنزیم های کبدی اندازه گیری و سونوگرافی کبد انجام گرفت. برای تفسیر داده ها از آزمون تی مستقل استفاده گردید. |
یافته ها: ۸ هفته تمرین هوازی سطح آنزیم های ALT (۰۰۷/۰P = ) ، AST (۰۲۴/۰P = ) و ALP (۰۴۸/۰P = ) را در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش داد. |
بحث و نتیجه گیری: ورزش هوازی به عنوان یک راه غیر دارویی برای درمان بیماری کبد چرب غیر الکلی در کودکان چاق توصیه می شود. |
رحمان سوری، فیروز شرفی دهرحم، سیروس چوبینه، وحید ولی پور ده نو،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: ورزش عامل درمانی در افراد دیابتی است و فرآیند آنژیوژنز میتواند تحت تأثیر ورزش استقامتی قرار گیرد. هدف پژوهش بررسی اثر ۶ هفته تمرین استقامتی بر روی نوار گردان بر سطوح VEGF در عضله قلبی رتهای دیابتی بود. |
مواد و روش ها: تعداد ۲۴ سر رت نر ویستار با وزن ۴/۹±۲۴۵ گرم و سن ۸ هفته بطور تصادفی به گروههای کنترل (۶ سر)، تمرین (۶ سر)، دیابت (۶ سر) و دیابت تمرین (۶ سر) تقسیم شدند. دیابت بوسیله تزریق استرپتوزوتوسین (۵۰ میلیگرم/کیلوگرم) ایجاد شد. پروتکل تمرینی برای ۶ هفته و ۵ جلسه در هر هفته انجام شد. ۲۴ ساعت پس از پروتکل تمرینی، رتها تشریح و بافت قلبی خارج گردید. سطوح پروتئین VEGF به روش الایزا اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها از آزمون آنووای یک طرفه استفاده شد. |
یافته ها:یافته ها نشان داد که تمرین منجر به افزایش معنیدار VEGF در گروه دیابت تمرین نسبت به گروه دیابت شد (۰۰۸/۰=P). میزان VEGF در گروه دیابت در مقایسه با گروه های سالم و تمرینی کاهش معنیدار داشت (۰۰۱/۰=P). VEGF در گروه دیابت تمرین نسبت به گروه های کنترل و تمرین کاهش معنیداری داشت (۰۵/۰>P). تمرین منجر به افزایش معنیدار VEGF در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شد (۰۰۱/۰=P). |
بحث و نتیجه گیری: VEGF در گروه های سالم نسبت به گروه های دیابتی به شکل معنیداری بیشتر بود و تمرینات استقامتی موجب افزایش VEGF بافت قلبی شد. احتمالاً این افزایش اثرات مثبتی بر فرآیندهای تنظیمی آنژیوژنیکی در بیماران دیابتی دارد. بنابراین، ورزش استقامتی میتواند استراتژی مناسبی برای توسعه روشهای درمانی در بیماری دیابت شود. |
رستگار حسینی، زهرا حسینی،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: بیماری قلبی – عروقی از دلایل عمده مرگ ومیر و از کار افتادگی در ایران به شمار می رود که چاقی از دلایل عمده آن است. هدف از این پژوهش مقایسهی تأثیر برنامهی تمرین هوازی همراه با مصرف مکمل زردچوبه بر عوامل خطرساز قلبی- عروقی در زنان دارای اضافهوزن می باشد. |
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی ۴۰ زن غیر ورزشکار با میانگین سن ۹۸/۲ ± ۲۳/۲۳ به صورت تصادفی در چهار گروه تمرین – مکمل (۱۰ نفر)، تمرین – دارونما (۱۰ نفر)، مکمل زردچوبه (۱۰ نفر) و کنترل (۱۰ نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینات هوازی شامل سه جلسه دویدن در هفته با شدت ۵۵-۴۵ درصد ضربان قلب هدف به مدت هشت هفته بود؛ گروه مکمل روزانه یک گرم پودر زردچوبه مصرف کردند. پیش و پس از مداخله، TG، TC، LDL و HDL اندازه گیری شدند. |
یافته ها: هر سه گروه (تمرین هوازی، مکمل زردچوبه، تمرین هوازی + مکمل زردچوبه) کاهش معنی داری در وزن بدن، شاخص توده بدن، TC، TG، LDL و افزایش معناداری در HDL نشان دادند (۰۵/۰ > P). همچنین نتایج نشان داد در گروه تمرین هوازی همراه با مکمل زردچوبه در مقایسه با گروه تمرین هوازی و گروه دریافتکننده مکمل زردچوبه کاهش معناداری در TC، TG، LDL و افزایش معناداری در HDL مشاهده شد (۰۵/۰ > P). |
بحث و نتیجه گیری: برنامهی ترکیبی تمرین هوازی و مصرف مکمل زردچوبه در مقایسه با مصرف مکمل زردچوبه و تمرین هوازی به تنهایی تأثیر مطلوب تری بر عوامل خطرساز قلبی- عروقی و ترکیب بدن زنان مبتلا به اضافه وزن داشت. |