جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای سندروم متابولیک

ابراهیم فلاحی، آیدا نجفی، پوریا تندکار، معصومه کرمی، سجاد روستا،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: مطالعات گذشته نشان داده اند که دریافت لبنیات با سندروم متابولیک رابطه معکوسی دارد. گرچه مکانیسم اصلی آن کاملاً روشن نیست، به نظر می رسد کلسیم و ویتامین D دو عامل اصلی مسئول این تأثیرات مثبت باشند. هدف از انجام این مطالعه تعیین ارتباط  بین دریافت کلسیم و ویتامین D رژیمی و سندروم متابولیک و اجزای آن می‌باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، ۹۷۳ نفر( ۲۳۷ مرد و ۷۳۶ زن) از ساکنین شهر خرم آباد به روش نمونه گیری خوشه‌ای چند مرحله ای و به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. دریافت های غذایی افراد با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک (۲۰۱ آیتمی) ارزیابی و با استفاده از نرم افزار Nutritionist ۴ تجزیه و تحلیل شد، نمونه خون سیاهرگی جهت اندازه¬گیری سطح متغیرهای متابولیکی جمع آوری و فشار خون اندازه گیری شد. سندروم متابولیک طبق معیارهای انجمن قلب آمریکا (AHA) تعریف شد.
یافته ها: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بین وضعیت تأهل و سندروم متابولیک ارتباط معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰=P). همچنین بین تحصیلات و ابتلا به سندروم متابولیک ارتباط معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰=P). بین دریافت ویتامین D و افزایش سطح قند خون ناشتا، تری گلیسرید و HDL-کلسترول، ارتباط معکوس معناداری مشاهده گردید (به ترتیب ۰۱۸/۰P=، ۰۴/۰ P=، ۰۲۶/P= ) اما بین کلسیم و اجزای سندروم متابولیک ارتباطی مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: ارتباط معناداری بین ویتامین D رژیمی و سندروم متابولیک دیده نشد هرچند بین دریافت ویتامین D و خطر بالا بودن سطح قند خون ناشتا، تری گلیسرید و HDL-کلسترول ارتباط معکوسی مشاهده شد. همچنین طبق نتایج به دست آمده بین کلسیم دریافتی و سندروم متابولیک ارتباط معناداری وجود نداشت.


عباسعلی پالیزبان، رضا رازانی، مهناز رضایی، اکبر بدیعی، مرتضی پورفرزام،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت ششمین علت مرگ و میر می‌باشد و امروزه تلاش‌های زیادی برای شناسایی عوامل تأثیر گذار آن صورت می‌گیرد این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین غلظت خونی کروم و وانادیوم با بیماری سندروم متابولیک با و بدون دیابت تیپ ۲ می‌باشد.

مواد و روش­ ها: در این مطالعه ابتدا نمونه‌های خونی توسط اسید نیتریک هضم شد. غلظت خونی کروم و وانادیوم در گروه سندروم متابولیک با دیابت تیپ ۲، ۴۷ بیمار (۳۰ زن و ۱۷ مرد) و گروه سندروم متابولیک بدون دیابت تیپ ۲، ۴۵ بیمار (۳۳ زن و ۱۲ مرد) و گروه شاهد ۳۵ نفر (۲۳ زن و ۱۲ مرد) با استفاده از دستگاه جذب اتمی بدون شعله اندازه گیری شد.

یافته­ ها: نتایج حاصل از اندازه گیری نشان داد اختلاف معناداری بین گروه‌ها وجود دارد (۰۵/۰>P). میزان عناصر اندازه‌گیری شده در گروه نرمال بیشتر از گروه سندروم متابولیک بدون دیابت تیپ ۲ و در گروه سندروم متابولیک بدون دیابت تیپ ۲ بیشتر از گروه سندروم متابولیک با دیابت تیپ ۲ می‌باشد.

بحث و نتیجه ­گیری: نتایج حاصل از مطالعه ما نشان می‌دهد سطح خونی عناصر اندزه‌گیری شده با بیماری دیابت و سندروم متابولیک ارتباط دارد. در نتیجه با انداز گیری سطح این عناصر و دادن آن‌ها به‌صورت مکمل از بروز و یا پیشرفت بیماری می‌توان جلوگیری کرد.


علی اوصالی، سیروس چوبینه، رحمان سوری، علی اصغر رواسی، حسین مصطفوی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: افزایش سن، سندروم متابولیک و عوامل التهابی از عوامل مؤثر در کاهش حجم مغز می‌باشند. هدف از این تحقیق بررسی اثرگذاری سه ماه تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح پلاسمایی IL۱β، IL-۶ و سطوح مغز زنان ۶۵-۵۰ ساله‌ی مبتلا به سندروم متابولیک می‌باشد.
مواد و روش ­ها: ۲۴ زن مبتلا به سندروم متابولیک به‌طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی‌ها به‌طور تصادفی به دو گروه ۱۲ نفره تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین، در یک برنامه تمرینی هوازی ۱۲ هفته‌ای که هر هفته سه جلسه و هر جلسه شامل سه ست تمرینی و دو ست استراحت بود شرکت کردند. در ابتدا مدت زمان ست تمرینی ۸ دقیقه بود که با سپری شدن هر هفته، یک دقیقه به مدت زمان ست­های تمرینی افزوده می­شد. تصویربرداری از سطوح مغز و خون‌گیری برای اندازه‌گیری سطوح مغز، IL-۶ و IL۱β قبل و سه ماه بعد انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش آماری تی مستقل و تی جفتی استفاده گردید.
یافته ­ها: سطوح مغز پس از سه ماه تمرین هوازی تغییر معنی‌داری نکردند. میزان IL-۶ و IL۱β در اثر تمرین کاهش معنی‌داری یافتند (۰۵/۰˂P).
بحث و نتیجه­ گیری: این یافته‌ها نشان‌دهنده‌ی تأثیر سه ماه تمرین هوازی با شدت متوسط بر کاهش عوامل التهابی و عدم تأثیر بر سطوح مغز می‌باشد. با توجه به نتایج مذکور این احتمال وجود دارد که تعدیل زمان و شدت تمرین ورزشی موجب تأثیر بر اندازه سطوح مغز گردد.

علی اوصالی، حسین مصطفوی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: افزایش سن، عوامل التهابی و سندروم متابولیک از عوامل موثر در کاهش BDNF و عملکرد شناختی می‌باشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرگذاری ۶ ماه تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح BDNF،  IL-۶و حافظه کوتاه مدت زنان ۶۵-۵۰ ساله مبتلا به سندروم متابولیک می‌باشد.
مواد و روش‌ها: ۲۴ زن مبتلا به سندروم متابولیک به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه ۱۲ نفره ی مبتلا به سندروم متابولیک تمرین (ME) و کنترل (MC) تقسیم شدند. گروه تمرین، در یک برنامه تمرینی هوازی شش ماهه که هر هفته سه جلسه، هرجلسه شامل سه ست تمرینی و دو ست استراحت بود شرکت کردند. در ابتدا مدت زمان ست تمرینی ۸ دقیقه بود که با سپری شدن هر هفته تا هفته دوازدهم، یک دقیقه به مدت زمات ست­های تمرینی افزوده می­شد. خونگیری در دو مرحله پیش و پس آزمون جهت اندازه گیری سطوح BDNF و IL-۶ انجام شد. میزان سطوح BDNF و IL-۶ توسط رادیوایمونواسی و میزان حافظه کوتاه مدت نیز توسط آزمون یادداری عددی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته­ ها:  BDNF و حافظه کوتاه مدت پس از ۶ ماه تمرین هوازی نسبت به پیش آزمون افزایش معنی‌داری کردند (۰۵/۰). همچنین IL-۶ پس از ۶ ماه تمرین هوازی نسبت به پیش آزمون کاهش معنی‌داری داشت (۰۵/۰).
بحث و نتیجه ­گیری: در اثر تمرین هوازی ۶ ماهه با شدت متوسط، میزان سطوح IL-۶ کاهش و BDNF افزایش یافت که در نتیجه این فرایند موجب بهبود حافظه کوتاه مدت گردید.
 



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به یافته می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Yafteh

Designed & Developed by : Yektaweb