مقدمه: رفتارهای پر خطر مهمترین عامل به خطر افتادن سلامت جامعه اند. امروزه شیوع رفتارهای پرخطر بخصوص در نوجوانان و جوانان به یکی از مهمترین و گسترده ترین دل نگرانیهای جوامع بشری تبدیل شده است. علیرغم فعالیتهای پیگیرانه سه دهه گذشته رفتارهای مخاطره آمیز در سطح جهان دارای رشد تصاعدی بوده است. هزینه پزشکی و مراقبتی آن رو به افزایش است. حال آنکه پیشگیری، تنها راه مقابله تشخیص داده شده است.تغییر رفتارهای بهداشتی مردم مستلزم اطلاع و آگاهی آنهاست. در این میان مربیان بهداشتی میتوانند سهم بسیار مهمی در ارتقاء آگاهی سایرین در جهت کنترل و پیشگیری ازرفتارهای پرخطر در مدرسه،خانواده و جامعه داشته باشند. لذا میزان آگاهی و آموزش مستمر آنها حائز اهمیت است. در این راستا پژوهش فوق با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزش پیشگیری از رفتارهای پر خطر بر آگاهی و نگرش مربیان بهداشت مدارس ابتدایی خرم آباد در سال ۱۳۸۴ انجام گرفت. مواد و روش ها : پژوهش فوق بصورت نیمه تجربی است. کلیه مربیان بهداشت مدارس شهر خرم آباد (۵۰ نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه چند قسمتی شامل مشخصه های فردی و سوالات آگاهی و نگرش نسبت به رفتارهای پرخطر بود که بر اساس اطلاعات و منابع موجود در کتب و مقالات معتبر علمی تدوین و پس از باز نگری وانجام پیش مطالعه و پایش مجدد مورد استفاده قرار گرفت.ابزار مداخله در این پژوهش برنامه آموزش پیشگیری از رفتارهای پر خطر بود که بصورت کارگاه در دو جلسه برگزار شد. محتوای آموزشی بیشتر بر ارائه آگاهی و نگرش مثبت به افراد مبتلا و رفتارهای پیشگیرانه در جهت ایجاد و تثبیت رفتارهای بهداشتی تاکید داشت که توسط اساتید صاحب نظر در این رشته اجرا گردید. ۲ ماه پس از اجرای برنامه آموزشی با انجام آزمون دوم، نمونه ها مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفتند. پس از جمع آوری اطلاعات امتیاز سوالات مشخص و از طیف لیکرت برای تعیین آگاهی و نگرش استفاده شد. آگاهی کلی بصورت ضعیف (۱۸-۰، متوسط (۳۵-۱۹)، خوب (۵۵-۳۶) تعیین گردید. اطلاعات در دو مرحله جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی مستقل،تی زوج و انالیز واریانس استفاده شد. یافته ها: ۷ /۷۸% نمونه هاقبل از آموزش رفتارهای پر خطر را میشناختند و تنها ۴/۳% آنها توانستند رفتار پر خطر را درست تعریف نمایند. منابع اطلاعات اکثریت نمو نه ها در مورد رفتارهای پرخطر متنوع شامل رادیو و تلویزیون و کتب و نشریات کسب نموده بودند. آزمون آماری t زوج بین میانگین نمره های قبل و بعد از آموزش وآزمون آماری ویلکاکسون در نگرش قبل و بعد اختلاف معنی داری(۰۰۱/۰ p< ) نشان داد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه آموزش بهداشت طراحی شده در ارتقاء سطح آگاهی وتغییر یا ایجاد نگرش مثبت درافراد مورد مطالعه موثر بوده است. لذابا توجه به مسئولیت مهم مربیان در تامین و حفظ سلامت کودکان و جامعه، افزایش آگاهی و آموزش مستمر آنها، گنجاندن مطالب آموزشی در خصوص کنترل و پیشگیری از رفتارهای پرخطر در مواد درسی و تشکیل یک کمیته مشورتی بهداشت در مدرسه ضروری بنظر میرسد.
|
مقدمه: ارزیابی های صورت گرفته نشان دهنده شیوع چشمگیر سوء مصرف اکستازی به عنوان ماده مخدر مورد علاقه جوانان درسالهای اخیر بوده است. مطالعه حاضر به منظور بررسی میزان آگاهی و نگرش دانش آموزان مقطع متوسطه نسبت به اکستازی در مناطق آسیب خیز و غیرآسیب خیز شهر خرم اباد انجام گرفته است. |
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی ۲۰۰ نفر از دانش آموزان به روش تصادفی چند مرحله ای در هر دو جنس دختر و پسر انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای شامل ۵۰ سوال بود. اطلاعات با استفاده از روش های آماری از جمله آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. |
یافته ها: نتایج نشان داد در مناطق آسیب خیز شهر ۲/۶ درصد از دانش آموزان نگرش مثبت و۴/۴۵ درصد نگرش بسیارمنفی داشتند و در مناطق غیرآسیب خیز ۲ درصد دانش آموزان نگرش مثبت و ۴/۵۸ درصد نگرش بسیار منفی به ماده اکستازی داشتند. در بررسی سطوح آگاهی، ۲۹/۴۴ درصد مناطق آسیب خیز آگاهی ضعیف، و ۱/۷ درصد دانش آموزان از آگاهی بالایی برخوردار بودند. در مناطق غیر آسیب خیز۵/۴۸ درصد آگاهی ضعیف، ۵/۴۲ درصد آگاهی متوسط و ۵ درصد آگاهی بالایی نسبت به این ماده داشتند.آزمون های آماری نشان داد هیچ ارتباط معنی داری بین سطوح آگاهی و نگرش دانش آموزان با تحصیلات والدین، شغل والدین، جنس، سن و تعداد فرزندان وجود ندارد. ارتباط معنی داری بین سطوح آگاهی دانش آموزان با رتبه تولد و معدل دانش آموزان مشاهده شد در حالی که این دو متغیر با میزان نگرش ارتباط معنی داری نداشتند. |
بحث و نتیجه گیری : با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاد می گردد افزایش آگاهی عمومی از طریق رسانه های اجتماعی صورت گیرد که لزوم انجام این برنامه ها در مناطق آسیب خیز بیشتر می باشد. |
Ø مقدمه: توسعه و پیشرفت شرایط اقتصادی و بهداشتی کشورها از طرفی موجب کاهش مرگ و میربیماریهای عفونی و بیماریهای مرتبط با محیط و از طرف دیگر باعث افزایش سهم بیماریهای ارثی در ایجاد مرگ و میر و معلولیت در کودکان شده است. درازدواج خویشاوندی خطر تولد فرزندی با نقص مادرزادی در هر حاملگی ۸-۶% یا دو برابر این مقدار در کل جمعیت است. نگرش جامعه نسبت به ازدواج فامیلی می تواند تا حد زیادی در پیشگیری از اختلالات ارثی موثر باشد دانش آموزان از مهمترین گروههای موثر در این زمینه هستند، زیرا آنها والدین آینده اند و سلامت فرزندان آینده شان برای آنها مهم خواهد بود. هدف از این مطالعه تعیین نگرش دانش آموزان نسبت به ازدواج فامیلی و اثرات آن بر سلامت فرزندان بوده است. |
Ø مواد و روش ها : این مطالعه به صورت توصیفی – مقطعی انجام شد. نمونه شامل ۱۱۱۰ نفر از دانش آموزان دبیرستانی و مراکز پیش دانشگاهی شهر خرم آباد در سال ۱۳۸۴ بودند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای دو بخشی بود که بخش اول ویژگی های فردی و خانوادگی و بخش دوم در مورد نگرش دانش آموزان نسبت به ازدواج فامیلی و اثرات آن بر سلامت فرزندان بود. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۵/۱۱ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. |
Ø یافته ها: والدین دانش آموزان در ۹/۳۵% (۳۹۸ نفر) ازدواج فامیلی داشتند. اکثر واحد های مورد پژوهش۴/۸۱% (۹۰۴نفر) دارای نگرش بی تفاوت نسبت به ازدواج فامیلی و تاثیر آن بر سلامت فرزندان بودند. آزمون مجذور کای بین نگرش دانش آموزان نسبت به ازدواج فامیلی و اثرات منفی آن بر سلامت فرزندان با جنس(۰۳۷/۰= p )، رشته تحصیلی(۰۰۴/۰= p )، تحصیلات پدر (۰۲۷/۰= p )، تحصیلات مادر(۰۲۴/۰= p )، نسبت فامیلی والدین(۰۰۲/۰= p ) و ازدواج فامیلی خواهر و برادر (۰۲۳/۰= p ) ارتباط معنی داری نشان داد. |
Ø بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد اکثر دانش آموزان نسبت به ازدواج خویشاوندی و تاثیر نامطلوب آن بر سلامت فرزندان و نیز نسبت به مشاوره ژنتیک و اثرات آن بر سلامت فرزندان نگرش بی تفاوت داشتند و ممکن است در آینده ازدواج خویشاوندی داشته باشند و جهت مشاوره ژنتیک هم مراجعه نکنند. بر اساس یافته های مطالعه برنامه ریزی آموزشی دقیق جهت ارتقاء دانسته ها و تغییر نگرش دانش آموزان در مورد ازدواج فامیلی و اثرات آن بر سلامت فرزندان به خصوص برای دختران دارای والدین با سطح تحصیلات پایین و دخترانی که والدینشان ازدواج خویشاوندی داشته اند پیشنهاد می شود. |
|
مقدمه: مهمترین عوامل تأثیر گذار بر وضعیت تغذیهای کودک و بهبود آن کودک آگاهی، نگرش و عملکرد مادر در مورد تغذیه صحیح کودک خود است. این پژوهش بهمنظور سنجش میزان آگاهی، نگرش و عملکرد مادران دارای کودکان ۳۶-۶ ماهه تحت پوشش مراکز بهداشت شهر خرم آباد در مورد نحوه تغذیه صحیح کودکان خود انجام گرفت. |
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی توصیفی-تحلیلی اطلاعات مربوط به ۳۰۲ مادر دارای کودک ۳۶-۶ ماهه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرم آباد از طریق پروندههای بهداشتی مادران و روش مصاحبه جمع آوری گردید و دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS۲۱ و آزمون استقلال مجذور کای و ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسن مورد بررسی قرار گرفتند. |
یافته ها: بر اساس یافتهها و امتیازات کسب شده توسط مادران ۹/۶۹% زنان دارای آگاهی خوب ۹/۶۹% دارای نگرش خوب و ۶/۶۴% دارای عملکرد خوب در مورد تغذیه صحیح کودکان خود بودند. بین سطح نگرش و تحصیلات مادر، تحصیلات همسر، شغل مادر ارتباط معنی دار وجود داشت. بین سطح عملکرد و تحصیلات همسر، شغل همسر، تعداد فرزند، رتبه تولد ارتباط معنی دار وجود داشت. رابطه معنی داری بین میزان توجه به رسانههای گروهی با نمره آگاهی و نگرش وجود نداشت اما با عملکرد ارتباط معناداری داشت. بین سطح آگاهی و تحصیلات مادر، تحصیلات همسر، شغل مادر، شغل همسر، درآمد، تعداد فرزند و رتبه تولد ارتباط معنی دار وجود نداشت. |
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه مذکور، میزان آگاهی، نگرش و عملکرد مادران در سطح خوبی است ولی با توجه به نقش بالقوه پدر خانواده در عملکرد مادر لزوم اجرای برنامههای آموزشی با محوریت خانواده در مراکز بهداشتی درمانی، بیمارستانها و رسانههای گروهی است. |
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به یافته می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق