جستجو در مقالات منتشر شده



امید یعقوب پور یکانی، محمد علی آذربایجانی، مقصود پیری، پروین فرزانگی،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: اثرات ضد التهابی و ضد آپوپتوتیک فعالیت بدنی مشخص شده است و اثربخشی آن وابسته به شدت، مدت و نوع می‌باشد. چون چاقی به عنوان التهاب خفیف مزمن در نظر گرفته می‌شود، منطقی است آسیب‌های دژنراتیو بافتی به ویژه در کبد به عنوان مرکز متابولیسم رخ دهد. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر دو نوع تمرین هوازی (استقامتی و تناوبی شدید) بر نشانگران آپوپتوز هپاتوسیتی در رت‌های تغذیه شده با غذای پرچرب بود.
مواد و روش­ها: در یک کارآزمایی تجربی، ۲۸ سر رت نر نژاد ویستار به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل نرمال، کنترل- غذای پرچرب، غذای پرچرب-تمرین استقامتی، غذای پرچرب-تمرین شدید تناوبی قرار گرفتند. در مرحله اول به مدت ۱۳ هفته آزمودنی‌ها غذای پرچرب دریافت نمودند. پس از آن به مدت ۱۲ هفته، هفته‌ای ۵ جلسه به تمرین پرداختند. در پایان دوره، پس از بیهوشی بافت کبد جهت سنجش بیان ژن‌های مسیر آپوپتوز برداشته شد.
یافته ­ها: تمرین با شدت بالا موجب افزایش معنی‌دار بیان ژن BAX شد (۰۱/۰P=)، در حالی که اثر معنی‌داری بر بیان ژن Bcl-۲ نداشت (۰۶/۰P=). تمرین شدید تناوبی در مقایسه با تمرین استقامتی با شدت متوسط موجب افزایش در نسبت ۲ BAX/Bcl- شد. الگوی تغییرات Caspase-۹ نیز مشابه تغییرات نسبت BAX/Bcl-۲ بود.
بحث و نتیجه ­گیری: نتایج نشان داد، اثر فعالیت بدنی بر مسیر آپوپتوز هپاتوسیتی وابسته به نوع و شدت آن می‌باشد. لذا توصیه می‌گردد از تمرینات استقامتی با شدت متوسط برای حفاظت کبد از آسیب‌های ناشی از تغذیه با غذای پرچرب استفاده شود.

فرید بهرامی، محمد فتحی، حسن احمدوند، ناصر پژوهی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: عضلات اسکلتی از تارهایی با انقباضات مختلف تشکیل‌ شده‌اند که به‌ طور عمده به تارهای کند انقباض و تند انقباض تقسیم می‌شوند. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر هشت هفته فعالیت استقامتی بر بیان ژن فاکتور افزایش‌دهنده مایوسیت-۲ و هیستون داستیلاز۴ در عضلات اسکلتی نوع کند و تند انقباض موش‌های صحرایی نر ویستار است.
مواد و روش ­ها: بدین منظور ۲۰ سر موش صحرایی نر ویستار با ۴ هفته سن از مرکز تحقیقات رازی دانشگاه علوم پزشکی لرستان خریداری شد. شرایط آزمایشگاهی یکسان برای موش‌ها تا رسیدن به سن بلوغ فراهم شد. آشناسازی استقامتی ۱۴ روزه برای آشنایی با دویدن روی تردمیل صورت گرفت. در پایان دوره، موش‌ها به‌صورت تصادفی به دو گروه تجربی (ده سر) و گروه کنترل (ده سر) تقسیم شدند. یک برنامه استقامتی ۸ هفته‌ای، ۵ جلسه در هفته برای گروه تجربی اجرا شد.
یافته­ ها: این پژوهش نشان داد بیان نسبی ژن هیستون داستیلاز۴ در عضله بازکننده دراز انگشتان پا تمرینی در مقایسه با گروه شاهد به لحاظ آماری تغییر معناداری نداشت و بیان نسبی ژن فاکتور افزایش‌دهنده مایوسیت-۲ در عضله بازکننده دراز انگشتان پا گروه تمرینی نسبت به گروه شاهد علی‌رغم کاهش، به لحاظ آماری معنی‌دار نبود. در عضله نعلی بیان نسبی ژن هیستون داستیلاز۴ در گروه تمرینی نسبت به گروه شاهد از لحاظ آماری تغییر معناداری مشاهده نگردید. اما بیان نسبی ژن فاکتور افزایش‌دهنده مایوسیت-۲ در گروه تمرینی در مقایسه با گروه شاهد به لحاظ آماری کاهش معنی‌داری داشت (۰۵/۰P<).
بحث و نتیجه­ گیری: به‌طور خلاصه نتایج این پژوهش نشان داد که فعالیت استقامتی به مدت ۸ هفته موجب تغییر در بیان ژن‌های هیستون داستیلاز۴ و فاکتور افزایش‌دهنده مایوسیت-۲ در عضله بازکننده دراز انگشتان پا نگردید اما در عضله نعلی، بیان ژن فاکتور افزایش‌ دهنده  مایوسیت-۲ کاهش یافت همچنین در میزان بیان ژن هیستون داستیلاز۴ نیز تغییری مشاهده نشد.

علی حسینی، مهسا نظافت آبسردی، سعیده شادمهری، امیدرضا صالحی، هما حاجی صادقی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: فعالیت ورزشی و تغذیه دو رکن اساسی کنترل سطوح افزایش یافته آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) در بیماری دیابت می­ باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات تعاملی تمرین استقامتی و ژل آلوئه­ ورا بر ALT و AST  موش­های صحرایی دیابتی بود.
مواد و روش‌ها: ۴۵ سر موش صحرایی دیابتی انتخاب و در پنج گروه ۹ سری (۱) کنترل هفته اول، (۲) کنترل هفته ششم، (۳) تمرین استقامتی، (۴) مصرف آلوئه­ ورا و (۵) تمرین استقامتی همراه با مصرف آلوئه ­ورا تقسیم‌ بندی شدند. همچنین جهت بررسی اثرات القای دیابت بر ALT و AST، ۱۸ سر موش صحرایی در دو گروه (۶) کنترل هفته اول و (۷) کنترل هفته ششم قرار گرفتند. گروه­ های ۳ و ۵ به مدت شش هفته، ۳ جلسه در هفته و هر جلسه ۲۰ دقیقه روی نوارگردان دویدند. گروه­ های ۴ و ۵ روزانه mg/kg ۱۰۰ ژل آلوئه ­ورا دریافت نمودند. تجزیه و تحلیل یافته ­های تحقیق با آزمون آنالیز واریانس یک‌ طرفه همراه با آزمون تعقیبی توکی صورت گرفت. سطح معنی‌داری کمتر از ۰۵/۰ در نظر گرفته شد (۰۵/۰P <).
یافته­ها: القای دیابت اثر معنی‌داری بر افزایش ALT دارد (۰۴/۰=P)؛ تمرین استقامتی همراه با مصرف ژل آلوئه­ورا اثر معنی‌داری بر کاهش ALT و AST دارد (۰۰۱/۰=P)؛ تمرین استقامتی همراه با ژل آلوئه ­ورا نسبت به تمرین استقامتی و مصرف ژل آلوئه ­ورا اثر بیشتری بر کاهش ALT دارد (۰۰۱/۰=P) همچنین تمرین استقامتی همراه با ژل آلوئه ­ورا نسبت به تمرین استقامتی اثر بیشتری بر کاهش AST دارد (۰۴/۰=P).
بحث و نتیجه‌ گیری: شش هفته تمرین استقامتی و ژل آلوئه­ ورا دارای اثرات تعاملی در بهبود ALT و AST موش­های دیابتی می‌باشد.

طاهره غلامی برمی، محمدعلی آذربایجانی، حسن متین همایی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: هورمونهای استروئید آنابولیک اغلب از سوی ورزشکاران جهت بهبود عملکرد ورزشی مورد سوء مصرف قرار می‌گیرد. هدف از این پژوهش، مطالعه همزمان عصاره الکلی عناب، اسیدگالیک و تمرین استقامتی بر تغییرات هیستوپاتولوژی بافت  هیپوکامپ در موش‌های صحرایی نر مسموم شده با استروئید آنابولیک (بولدنون) می‌باشد.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه تجربی، ۷۰ سرموش نر از نژاد ویستار، در محدوده وزنی ۲۰۰-۲۵۰ گرم انتخاب و به صورت تصادفی به ۱۰گروه تقسیم شدند. شامل گروه: ۱-کنترل، ۲-شم، ۳- مسموم شده با بولدنون (۵ میلی‌گرم/ بر کیلوگرم)، ۴- عناب+ بولدنون، ۵- اسیدگالیک + بولدنون، ۶- تمرین استقامتی + بولدنون (۵ میلی‌گرم)، ۷- عناب+ تمرین استقامتی، ۸- اسیدگالیک + تمرین استقامتی، ۹- بولدنون (۲میلی‌گرم / بر کیلوگرم)، ۱۰- بولدنون ۲ میلی‌گرم + تمرین استقامتی. پس از هشت هفته تمرین استقامتی و دریافت هفتگی بولدنون به صورت تزریق عضلانی، موش‌های صحرایی مورد نمونه‌گیری بافتی قرار گرفتند و سپس بر روی آنها بررسی هیستوپاتولوژی انجام شد.
یافته­ ها: دریافت بولدنون موجب پیکنوز، نکروز، تغییرات نورون های هرمی، نوروژنز و پرخونی در بافت هیپوکامپ می شود. تمرین استقامتی موجب کاهش این آسیب ها شد (۰۱/۰=P). عصاره عناب (۰۲/۰=P) و اسید گالیک (۰۱/۰=P) نیز موجب کاهش این آسیب ها شد. ترکیب تمرین استقامتی و عصاره عناب و یا اسید گالیک اثر سینرژیستی بر میزان کاهش آسیب ها داشت (۰۰۱/۰=P).
بحث و نتیجه­ گیری: بر اساس نتایج این مطالعه مشخص شد تغییرات ساختاری بافت هیپوکامپ در اثر مسمومیت با بولدنون در همه گروه‌ها، نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بیشتر بود. اما در هیچ یک از گروه‌ها التهاب مشاهده نشد. همچنین  مشخص شد در این شرایط، تمرین استقامتی و عصاره عناب و یا اسید گالیک بر کاهش آسیب های نورولوژیک ناشی از دریافت بولدنون موثر بوده و اثر سینرژیستی دارد.

رحمان سوری، فیروز شرفی دهرحم، سیروس چوبینه، وحید ولی پور ده نو،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: ورزش عامل درمانی در افراد دیابتی است و فرآیند آنژیوژنز می­تواند تحت تأثیر ورزش استقامتی قرار گیرد. هدف پژوهش بررسی اثر ۶ ­هفته تمرین استقامتی بر روی نوار گردان بر سطوح VEGF در عضله قلبی رت­های دیابتی بود.
مواد و روش ­ها: تعداد ۲۴ سر رت نر ویستار با وزن ۴/۹±۲۴۵ گرم و سن ۸ هفته بطور تصادفی  به­ گروه­های کنترل (۶ سر)، تمرین­ (۶ سر)، دیابت­ (۶ سر) و دیابت ­تمرین (۶ سر) تقسیم شدند. دیابت بوسیله تزریق استرپتوزوتوسین (۵۰ میلی­گرم/کیلوگرم) ایجاد شد.­ پروتکل تمرینی برای ۶ هفته و ۵ جلسه در هر هفته انجام شد. ۲۴ ساعت پس از پروتکل تمرینی، رت­ها تشریح  و بافت  قلبی خارج گردید. سطوح  پروتئین VEGF به­ روش الایزا اندازه­گیری شد. برای تحلیل داده­ها از آزمون آنووای یک‌ طرفه استفاده شد.
یافته ­ها:یافته ­ها نشان داد که تمرین منجر به افزایش معنی­دار VEGF در گروه دیابت تمرین نسبت  به گروه دیابت شد (۰۰۸/۰=P). میزان VEGF در گروه دیابت در مقایسه  با گروه­ های سالم و تمرینی کاهش معنی­دار داشت (۰۰۱/۰=P). VEGF در گروه دیابت تمرین نسبت به گروه­ های کنترل و تمرین کاهش معنی­داری داشت (۰۵/۰>P). تمرین منجر به افزایش معنی­دار VEGF در ­گروه تمرین نسبت به ­گروه کنترل شد (۰۰۱/۰=P).
بحث و نتیجه ­گیری: VEGF در گروه­ های سالم نسبت به گروه­ های دیابتی به شکل معنی­داری بیشتر بود و تمرینات استقامتی موجب افزایش VEGF بافت قلبی شد. احتمالاً این افزایش اثرات مثبتی بر فرآیندهای تنظیمی آنژیوژنیکی در بیماران دیابتی دارد. بنابراین، ورزش استقامتی می­تواند استراتژی مناسبی برای توسعه روش­های درمانی در ­بیماری دیابت شود.

حسین دالوند، احمد همت فر، ناصر بهپور،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: کورکومین ماده موثره زردچوبه می باشد که به عنوان گیاه دارویی برای درمان برخی بیماریها استفاده می شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر دو هفته شنای وامانده ساز و مکمل سازی کورکومین بر بیومارکرهای آسیب کبدی ناشی از مصرف الکل در رت‌های نر ویستار است.
مواد و روش ها: در این پژوهش۳۲ سر رت نر نژاد ویستار بصورت تصادفی انتخاب و به ۴ گروه مساوی کنترل، تمرین، مکمل کورکومین و تمرین -مکمل  تقسیم شدند. ابتدا هر ۸ ساعت یکبار به مدت ۴ روز متناسب با وزن بدن هر رت در تمام گروه ها گاواژ الکل صورت گرفت. سپس دوره ترک آغاز شد. از آن پس دوره تمرین شامل شنای طولانی مدت در آب برای دو گروه تمرین و گروه مکمل تمرین آغاز گردید. برای درمان گروه‌های مکمل و مکمل-تمرین نیز از کورکومین استفاده شد. در پایان پس از بیهوشی خونگیری از قلب انجام شد.
یافته ­ها: کورکومین اثر معنی داری بر میزان آنزیم های AST (۴۰۱/۰ P=) و ALT (۹۷۸/۰ P= ) و نسبت این دو آنزیم(۶۵۷/۰ p=) نداشت. تمرین باعث کاهش معنی دار میزان AST (۰۲۲/۰ P=)  شد اما باعث کاهش معنی دار میزان ALT (۷۵۹/۰  P=) و نسبت این دو آنزیم (۲۲۵/۰  p=) نشد. تعامل تمرین و مکمل نیز یاعث کاهش معنی دار میزان فعالیت آنزیم ALT (۴۶۲/۰ P=) و AST  (۰۷۳/۰ P=) و نسبت AST/ALT (۵۲۰/۰  P=) نشد.
بحث و نتیجه­ گیری:  کاهش نشانگرهای آسیب کبدی در این مطالعه نشان می دهد که تمرین و مصرف کورکومین ممکن است از طریق اثرات محافظتی باعث بهبود اثرات منفی الکل بر کبد و جلوگیری از ابتلا به بیماری کبد چرب الکلی شود.

حسن سهرابیان کفراج، عبدالحسین شیروی، ویدا حجتی، مجتبی خاکساریان، مریم علی پور،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: گلیوبلاستوما (GBM) متداول ­ترین تومور بدخیم مغزی در افراد بزرگسال است. زنجبیل دارا­ی خواص ضد تومور­ی، ضد قـارچی، حـشره­ کـشی و ضد سرطانی است. با این حال تاثیرات ضد تومور­ی آن بر رو­ی رده­ی سلول ­ها­ی گلیوما­ی  C۶ انجام نشده است. لـذا در ایـن مطالعـه اثـرضد تومور­ی عصاره هیدروالکی آن مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش ­ها: عصاره هیدروالکی زنجبیل تهیه گردید. پس از کشت و تکثیر سلول های گلیوما­ی، آن ­ها در معرض غلظت۱۰۰ تا۱۰۰۰ میکرو­گرم در میلی لیتر از عصاره بـه مـدت ۲۴ ،۴۸ و ۷۲  ساعت قرار داده شدند و موجودیت سلول­ ها به روش) MTT ۳-(۴و۵ دی متیل-تیازول۲- ایل)-۵ و۲ دی فنیل تترازولیوم برماید) تعیین گردید. در نهایت داده­ ها­ی حاصل با روش آنالیز واریانس یک طرفه بررسی شدند.
 یافته ­ها: نتایج تست MTT  نشان داد که عصاره هیدروالکی زنجبیل اثر ضد تومور­ی وابسته به دوز و زمان برا­ی روی سلول­ ها­ی تومور­ی دارد. به طوریکه با افزایش غلظت عصاره و دوره انکوباسیون تا ۷۲ ساعت بیشترین درصد مرگ سلولی مشاهده شد. غلظت مهارکنندگی رشد سلول­هاIC۵۰)  ) برای سلول­ ها­ی تومور­ی برا­ی ۲۴ و۴۸ و ۷۲ ساعت به ترتیب  ۳۳/۷۳۳ ،۱۱۸/۶۱۱  و ۲۵/۵۳۲ میکروگرم بر میلی لیتر بدست آمد.
بحث و نتیجه­ گیری:  با توجه به اینکه عصاره هیدروالکلی زنجبیل به صورت وابسته به دوز و زمان موجب مهار رشد سـلول­ ها شد، لذا می­توان احتمال موثر بودن آن را در درمان­ ها­ی تومور­ها­ی مغزی مطرح نمود.  

لطفعلی بلبلی، مژده خواجه لندی،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: وضعیت آنتی­اکسیدانی بافت قلب در بیماری دیابت تغییر کرده و باعث افزایش آسیب اکسایشی غشاها و  بافت قلب می­ گردد. با توجه به نقش احتمالا مثبت تمرین ورزشی بر وضعیت آنتی­اکسیدانی، هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر شش هفته تمرین استقامتی بر فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز بافت قلب موش­ های صحرایی نژاد ویستار سالم و دیابتی بود.
مواد و روش ­ها: ۲۴ سر موش صحرایی نر بالغ، به طور تصادفی در ۴ گروه ۶ تایی قرار گرفتند: گروه دیابت تمرین (DT)، گروه دیابت کنترل (DC)، گروه سالم تمرین (HT) و گروه سالم کنترل (HC). حیوانات ۶ هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط به صورت فزاینده انجام دادند. ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، بافت قلب برای بررسی میزان فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز استخراج گردید. داده ­ها براساس آزمون تحلیل واریانس یک­ طرفه آنالیز شدند.
یافته ­ها: پس از ۶ هفته تمرین استقامتی، بین تغییرات میانگین غلظت گلوتاتیون پراکسیداز در گروه دیابت تمرین نسبت به گروه سالم کنترل و دیابت کنترل به ترتیب با سطح معناداری (۰۰۷/۰P=) و (۰۱۷/۰P=) تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین میانگین غلظت سوپراکسید دیسموتاز در گروه دیابت تمرین نسبت به گروه دیابت کنترل با سطح معناداری (۰۲۵/۰P=) افزایش یافت.
بحث و نتیجه ­گیری: احتمالاً ورزش استقامتی با شدت متوسط تاثیر بسزایی بر سیستم آنتی­اکسیدانی بافت قلب موش­ های دیابتی دارد و می ­تواند در پیشگیری از توسعه عوارض قلبی-عروقی ناشی از دیابت مفید باشد.


امیر هوشنگ منظمی، ظاهر اعتماد، افشین نظری، محسن محمدی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت ممکن است با فقدان تعادل بین تأثیر دفاعی آنتی اکسیدان­ها و افزایش تولید رادیکال­های آزاد ارتباط داشته باشد. از طرفی استرس اکسیداتیو عاملی مهم و تأثیرگذار در بیماریزایی عوارض دیابت است. در این مطالعه اثرات ترکیب ورزش استقامتی و عصاره هیدروالکلی پوست دارچین بر فعالیت آنتی اکسیدانی و اندکس قلبی در موش­های صحرایی نر دیابتی بررسی گردید.
مواد و روش ­ها: ۵۰ رت نر نژاد ویستار با وزن بین ۲۰۰ تا ۲۳۲ گرم به صورت تصادفی به ۵ گروه ده تایی تقسیم شدند: ۱- گروه کنترل سالم  ۲- گروه کنترل دیابتی۳-گروه دیابتی + مصرف عصاره دارچین ۴-گروه دیابت + فعالیت ورزشی ۵-گروه دیابت + عصاره دارچین + فعالیت ورزشی. در گروه آخر حیوانات بعد از دیابتی شدن، به مدت ۸ هفته تمرین استقامتی انجام دادند و هم­زمان هر حیوان mg/kg ۲۰۰ عصاره هیدروالکلی پوست دارچین به صورت گاواژ دریافت نمود.
یافته­ ها: دیابت در گروه کنترل دیابتی و نیز گروه دیابت + عصاره به تنهایی باعث کاهش وزن قلب گردید درصورتی که فعالیت ورزشی چه به تنهایی و نیز توأم با عصاره دارچین از کاهش وزن قلب ناشی از دیابت جلوگیری نمود. فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان کاتالاز در گروه دیابت+ عصاره دارچین+ ورزش افزایش معنادار نسبت به گروه کنترل داشت. سوپراکساید دسموتاز نیز در تمام گروه­ها نسبت به گروه کنترل افزایش معنی­ داری داشت. فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز نیز در گروه­ های دیابت+ عصاره دارچین+ ورزش و دیابت+ عصاره دارچین نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار نشان داد.
بحث و نتیجه ­گیری: یافته ­های پژوهش حاضر نشان داد، استفاده هم­زمان از فعالیت ورزشی استقامتی و عصاره هیدروالکلی دارچین، ضمن جلوگیری از کاهش وزن قلب و احتمالاً عملکرد آن و همچنین افزایش فعالیت آنزیم ­های آنتی اکسیدان GPX، CAT و SOD، ممکن است از اثرات تخریبی دیابت جلوگیری نماید.

حجت اله شهاوند، صدیقه حسین پور دلاور، ناصر بهپور، حسن صفی خانی، معصومه عزیزی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: بـیماران مبتلا به دیابت ملیتوس در معرض خطـر افزایش آنتی­اکسیدان و در دراز مدت ایجاد ضایعات عروقی می­ باشند. از این رو هدف از این مطالعه بررسی اثر یک دوره تمرین هوازی بر بیان ژن آنژیوپوئیتین-۱ (ANGPT-۱) و وضعیت اکسیدانی (TOS) بافت قلب در موش­ های صحرایی دیابتی است.
مواد و روش ­ها: ۳۰ سر موش صحرایی نر  به ۳ گروه ۱۰ تایی گروه دیابت تمرین، کنترل دیابت و سالم تقسیم شدند. حیوانات گروه­ های دیابتی از طریق تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین دیابتی شدند. برنامه تمرینی ورزشی شامل ۶ هفته تمرین روی نوار گردان بود. پس از ۲۴ ساعت از آخرین جلسه تمرین برای بررسی اثر تمرین، نمونه­ های بافت قلب به منظور اندازه­ گیری بیان ژن ANGPT-۱ و TOS استخراج گردید. برای مقایسه اختلاف معنادار بین گروه­ ها از تحلیل واریانس یک طرفه با سطح آماری ۰۵/۰>P استفاده گردید.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که میزان بیان ژن ANGPT-۱ و وضعیت تام اکسیدان در گروه دیابت تمرین نسبت به گروه کنترل دیابت افزایش معنادار داشت (۰۰۱/۰P=) و  بین میزان بیان ژن ANGPT-۱ بین دو گروه کنترل دیابت و سالم کنترل تفاوت معنادار وجود نداشت (۳۹۷/۰P=).
بحث و نتیجه ­گیری: به نظر می ­رسد تمرین استقامتی با اثر مثبت بر بیان ژن  ANGPT-۱ و بهبود وضعیت تام آنتی­اکسیدانی بافت قلب موش­ های دیابتی باعث بهبود قلب دیابتی می­ شود.

عبدالله باقری، احمد همت فر، مهدی روزبهانی، ناصر بهپور،
دوره ۲۳، شماره ۰ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه:  آپوپتوز در ایجاد عارضه­ های قلبی عروقی به ­ویژه انفارکتوس حاد میوکارد نقش مهمی ایفا می ­کند. شواهد نشان می ­دهد که فعالیت ­های ورزشی می­تواند در مسیرهای آپوپتوز میوکاردی تغییراتی ایجاد کند. از این­رو، هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر دو هفته تمرین تناوبی شدید بر Bax، Bcl-۲ و Caspase-۳ در بافت قلب موش­ های صحرایی نر بود.
مواد و روش ­ها: ۲۰ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به سن هشت هفته (میانگین وزن ۱/۵±۴۱/۲۲۴ گرم) به شکل تصادفی  به چهار گروه کنترل، تمرین، سکته و تمرین-سکته تقسیم شدند. گروه ­های تمرینی به انجام دو هفته تمرین تناوبی شدید در چهار بخش پرداختند. بخش اول، سه روز در هفته دو جلسه و هر جلسه شامل چهار تناوب شدید دو دقیقه ­ای با سرعت ۳۵ تا ۴۰ متر در دقیقه که بین هر دو تناوب، یک وهله استراحت فعال دو دقیقه ای بود، دریافت کرد. تمرینات بخش دوم شامل دو روز در هفته، هر روز دو جلسه حاوی دو تناوب شدید دو دقیقه ­ای و سه تناوب استراحت فعال دو دقیقه ­ای بود. بخش سوم، در سه روز در هفته شامل پنج تناوب شدید و چهار تناوب استراحت فعال بود. بخش چهارم شامل دو روز در هفته با شدتی مشابه بخش سوم، امّا با افزایش یک تناوب فعالیت و استراحت فعال در هر جلسه بود. در نهایت، پروتئین ­های Bax، Bcl-۲ و Caspas-۳ بافت قلب با استفاده از کیت الایزا اندازه­ گیری شدند و داده­ های به­ دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس یک­راهه در سطح معناداری  ۰۵/۰ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته­ ها: در شاخص­ های Bax و Caspas-۳ بین گروه ­های تمرین-سکته و سکته کاهش معنی ­داری مشاهده شد (۰۰۰/۰P=)، امّا شاخص Bcl-۲ در گروه تمرین- سکته نسبت به گروه سکته با افزایش معنی­داری (۰۰۰/۰P=) همراه بود.
بحث و نتیجه­ گیری: بر اساس نتایج تحقیق، اجرای دو هفته تمرینات تناوبی شدید موجب کاهش آپوپتوز و ناحیه انفارکته بافت میوکاردی شده و می­تواند از قلب در برابر بروز آسیب ­های احتمالی محافظت کند.

فرهاد فتحی پور، لیلا زارعی، رحیم محمدی،
دوره ۲۳، شماره ۰ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی عملکردی و بافت شناسی تاثیر کوآنزیم Q۱۰ با استفاده ازآلوگرافت‌ها در مدل ترمیم عصب سیاتیک رت طراحی و اجرا شده است.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه ۴۵ سر رت نر به‌طور تصادفی به سه گروه ۱۵ تایی تقسیم شدند. گروه اول کنترل سالم به‌مدت یک هفته ۱۰ میکرولیتر محلول استریل سالین نرمال بافر به‌طور داخل صفاقی، در گروه دوم عصب سیاتیک سمت چپ برداشته شده و هر رت عصب سیاتیک برداشته شده از رت گروه درمان را دریافت و به‌مدت یک هفته ۱۰ میکرولیتر محلول استریل سالین نرمال بافر به‌طور داخل صفاقی به هر رت تزریق شد. در گروه سوم عصب سیاتیک سمت چپ برداشته شده و هر رت عصب سیاتیک استحصالی از گروه دوم را دریافت و به مدت یک هفته با همان حجم کوآنزیم Q۱۰ با دوز mg /kg/day  ۲۰۰  به‌طور داخل صفاقی تزریق شد. رت‌ها در بازه­های زمانی هفته ۴، ۸ و ۱۲ بعداز عمل تحت ارزیابی بافت‌شناسی و مطالعات هیستومورفومتری و شاخص عملکردی عصب سیاتیک گردیدند.
یافته‌ها: شاخص‌های مورفومتری و عملکردی عصب سیاتیک در گروه سوم به‌طور معنی‌داری با گروه دوم متفاوت بودند (P<۰,۰۵). این شاخص‌ها در گروه سوم بهبود یافته بودند.
بحث و نتیجه گیری: نتیجه حاصل از این مطالعه نشان داد که تزریق موضعی کوآنزیم Q۱۰ در فاز التهابی بعد از قطع عصب سیاتیک رت بواسطه کاهش روند آسیب ثانویه موجب تسریع روند رژنراسیون عصب شده است.

نوشین یزدانی، سید ابراهیم حسینی، محمد امین عدالت منش،
دوره ۲۳، شماره ۰ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده
مقدمه: رژیم غذایی پرچرب، منجربه آسیب کلیه­ها می­گردد. از ژل آلوئه‌ورا با داشتن خواص کاهش دهنده چربی در درمان اختلالات کلیوی استفاده می‌ شود. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر عصاره اتانولی آلوئه­ورا بر پارامترهای بیوشیمیایی و بافت کلیه موش­های تحت رژیم غذایی پرچرب  (H.F.D)است.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه تجربی، ۴۰ سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به ۵ گروه شامل کنترل، شاهد تغذیه شده  با (H.F.D) و ۳ گروه تجربی به ترتیب دریافت­کننده هم­زمان (H.F.D) و دوزهای ۱۵۰، ۳۰۰ و ۶۰۰ میلی­گرم/کیلوگرم عصاره آلوئه­ورا تقسیم شدند.تجویزها به مدت ۶۰ روز انجام گردید. در پایان پس از خون­گیری، بافت کلیه تشریح و مورد بررسی هیستوپاتولوژیک قرار گرفت و غلظت سرمی نیتروژن اوره خون (BUN)، پروتئین تام، کراتینین و آلبومین اندازه­گیری شد . داده­ها با استفاده از آنالیز واریانس یک­طرفه و آزمون تعقیبی Duncan تجزیه وتحلیل شدند. معنی­داری در سطح (۰/۰۵ P) در نظر گرفته شد.
یافته­ ها: تغذیه با (H.F.D) منجر به آسیب ساختار بافتی کلیه، افزایش معنی داری در میزان سرمی کراتینین ، (BUN) و کاهش معنی­داری در غلظت سرمی آلبومین گردید (۰/۰۵ P) و کاهش معنی­ داری در غلظت سرمی پروتئین تام شد(۰/۰۰۱ P) عصاره آلوئه­ورا باعث بهبود ساختار بافتی کلیه،کاهش معنی­داری در میزان (BUN)، افزایش معنی­ داری در غلظت سرمی آلبومین و پروتئین تام گردید (۰/۰۰۱ P)و بر غلظت کراتینین تاثیر معنی داری مشاهده نگردید .
بحث و نتیجه­ گیری: عصاره آلوئه­ ورا احتمالاً با بهبود آسیب بافتی کلیه حیوانات تحت تیمار با  (H.F.D)منجر به کاهش فاکتورهای BUN، افزایش آلبومین، پروتئین تام سرم و جلوگیری از آسیب­های کلیوی می­شود.

عباس ذبیحی، مینو محمودی،
دوره ۲۳، شماره ۰ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: در سالهای اخیر تعداد بیمارانی که از ­زخم‌های­ دیابتی رنج می­برند رو به افزایش است و مطالعات بسیاری نشان داده اند که سلول‌های بنیادی می‌توانند در التیام زخم‌های پوستی مؤثر باشند. روش­های مرسوم درمانی زخمهای دیابتی با نارسایی‌های جدی رو به رو هستند.  هدف از این تحقیق بررسی التیام زخم دیابتی و تغییرات کلاژن متعاقب تزریق سلول‌های فیبروبلاست در  موش های صحرایی نر می‌باشد.­
مواد و روش ها: طی این تحقیق تجربی ۱۶ سر موش‌­ صحرایی نر دیابتی شده با استرپتوزوسین به دو گروه کنترل و تیمار شده با فیبروبلاست مشتق از پوست ختنه گاه تقسیم‌بندی گردیدند. زخم‌هایی به قطر ۰/۸­ سانتیمتر درپشت موش‌ها ایجاد شدند و پس از تزریق ساب‌درمال فیبروبلاست، التیام زخم به روش فتوگرافی و رنگ آمیزی ماسون تری‌کروم در روزهای ۷ و  ۲۱ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون تی– تست و آنالیز واریانس یک‌طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: سرعت التیام و میزان تولید کلاژن در گروه تیمار شده با سلول‌های ­فیبروبلاستی در روزهای ۷ و ۲۱ پس از تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش معناداری داشت(۰۱/۰>P) .
بحث و نتیجه گیری: تزریق ساب‌درمال سلول‌های فیبروبلاستی مشتق شده از پوست ختنه گاه سبب تولید کلاژن بیشتر و التیام سریعتر زخم دیابتی می‌شوند و بر این اساس می‌توانند در حوزه سلول درمانی کاربرد داشته باشند. 

بهزاد دهقانی زاده، ضیا فلاح محمدی، عبدالحسین طاهری کلانی، سیدجواد میرغنی،
دوره ۲۳، شماره ۰ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

 مقدمه: ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی، سبب آسیب در ساختار  و عملکرد در ناحیه هیپوکامپ می­ شود. پیش ­آماده ­سازی ورزشی می­ تواند یک روش کارآمد در پیشگیری از ایجاد سکته مغزی یا کاهش در میزان آسیب ناشی از آن باشد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر ۸ هفته تمرین پیش­ آماده ­سازی استقامتی بر روی تردمیل بر کاهش مرگ سلولی ناحیه‌ی CA۱ هیپوکامپ و فاکتور التهابی به دنبال ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی در موش صحرایی نر ویستار بود.
مواد و روش­ ها: تعداد ۲۴ سَر موش صحرایی نر به طور تصادفی به چهار گروه (شم، تمرین، ایسکمی و تمرین+ ایسکمی) تقسیم شدند. رت‌های گروه تمرین و ایسکمی  ۵ روز در هفته به مدت ۸ هفته روی نوار گردان دویدند. ایسکمی  با انسداد هر دو شریان کاروتید مشترک به مدت ۴۵ دقیقه ایجاد شد. از رنگ­آمیزی هماتوکسیلین آئوزین جهت بررسی میزان مرگ سلولی و برای بیان پروتئین TNF-α از روش Immunohistochemistry استفاده شد.
یافته­ ها: تعداد سلول­های عصبی آپوپتوز در ناحیه CA۱ در گروه ایسکمی در مقایسه با گروه شم و تمرین+ ایسکمی به­ طور معناداری بیشتر بود. همچنین، در گروه تمرین+ ایسکمی تعداد مرگ سلولی ناشی از ایسکمی  و بیان پروتئین TNF-α به­ طور معناداری کمتر از گروه ایسکمی بود (۰۵/۰> p).
بحث و نتیجه­ گیری: با توجه به نتایج به نظر می­ رسد، پیش آماده­ سازی اجباری روی نوارگردان می‌تواند به عنوان یک محرک حفاظت کننده موجب کاهش مرگ سلولی و التهاب شود.

افتخار محمدی، محمد فتحی، فرزانه چهل چراغی، افشین نظری،
دوره ۲۳، شماره ۰ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: یک فاکتور خطر برای بیماری قلبی، دیابت نوع۲ می باشد که در مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی-عروقی سهم عمده ای دارد، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی و مصرف امپاگلیفلوزین بر برخی از شاخص های فعالیت الکتریکی قلب در رت های نر دیابتی می باشد.
روش بررسی: تعداد ۴۰ سر موش نر نژاد ویستار ( ۲۰±۲۵۰گرم) با محدوده سنی ۸-۱۰ هفته ای به صورت تصادفی به پنج گروه دیابت تمرین(D+EX)، دیابت+تمرین+امپاگلیفلوزین(D+EX+EMP)، دیابت+امپاگلیفلوزین(D+EMP)، دیابت کنترل (DC) و گروه کنترل(CONTROL) تقسیم و در شرایط آزمایشگاهی نگهداری شدند، گروه های (D+EX) و (D+EX+EMP) به مدت ۶ هفته و ۵ روز در هفته به تمرین استقامتی پرداختند.گروه های(D+EX+EMP) و (D+EMP) نیز به همان مدت و بصورت روزانه امپاگلیفلوزین از طریق گاواژ دریافت کردند. ۴۸ ساعت پس از اتمام پروتکل، رت ها بیهوش شدند و الکتروکاردیوگرام(ECG) ثبت و سپس بافت قلب جدا و تشریح گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون های آماری آنوای یک طرفه و کروسکال والیس و آزمون‌های تعقیبی توکی، جیمز-هوئل،تمهنز، دان و دانتز استفاده شد.
نتایج: میانگین وزن و گلوکز خون در ابتدای مطالعه، در ۵ گروه تفاوت معنی داری نداشت اما پس از پایان پروتکل، تغییر معنی داری در وزن ، وزن قلب، گلوکز سرم ،زمان QRS ،فاصلهQT ، QTc و ارتفاع ST رت ها مشاهده شد.
نتیجه‏گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تمرینات ورزشی استقامتی، مصرف داروی امپاگلیفلوزین می توانند از طریق بازسازی  بر جریان هدایت الکتریکی قلب رت‌های دیابتی تاثیر مثبت داشته دارند.

مهسا یادسار، الهام شهاب پور، مصطفی مرادی سرابی، مریم کوشکی جهرمی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: آسیب سلول کبدی ناشی از فعالیت ­بدنی یا مصرف مکمل‌ها یکی از مشکلات جدی ورزشکاران در رشته‌های مختلف می‌باشد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر مصرف مقادیر مختلف مکمل ­نیترات بر آنزیم‌های کبدی AST و ALT و نسبت AST به ALT پس از یک جلسه فعالیت ­ورزشی برون‌گرا در موش ­های نر نژاد ­اسپراگوداولی بود.
مواد و روش­ ها: ۳۶ سر موش نر بالغ دو­­ ماهه به صورت تصادفی به سه گروه ­کنترل،­­ گروه ­مکمل NO با مقدار پایین ­(۸/۴ میلی­گرم در کیلوگرم وزن بدن) و با مقدار بالا (۴/۱۵ میلی­گرم در کیلوگرم وزن بدن) تقسیم شدند. مکمل ­دهی هفت روز انجام شد. سپس هر سه گروه یک جلسه بر روی تردمیل با سرعت ۲۰ متر بر دقیقه با شیب ۱۵ درجه منفی به مدت ۴۵ دقیقه دویدند. ۲۴ ساعت پس از فعالیت­ ورزشی از ناحیه قلب موش‌ها به طور مستقیم خون‌گیری انجام شد. متغیرهای مورد مطالعه از سرم اندازه‌گیری شد.
یافته ­ها: مصرف مکمل ­نیترات با مقدار کم موجب تغییر شاخص‌های AST و ALT نمی ­شود، اما مصرف مقدار بالای نیترات موجب افزایش سطح سرمی ALT و کاهش AST/ALT نسبت به مصرف مقدار پایین و گروه کنترل شد.
بحث و نتیجه ­گیری: مصرف مکمل ­نیترات با مقدار پایین تأثیر مضری بر شاخص‌های تخریب کبدی ندارد و مصرف مقدار بالای مکمل نیترات نقش تخریب کننده سلول‌های کبدی را در ورزشکاران به همراه دارد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به یافته می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Yafteh

Designed & Developed by : Yektaweb