۵ نتیجه برای پژوهی
راحله عصایی ، علیرضا سرکاکی ، محمد بدوی ، ناصر پژوهی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: شواهد نشان میدهد که اعتیاد یکی از والدین به مورفین منجر به اختلال در فرآیند یادگیری و حافظه فرزندان
می شود. با توجه به نقش گلوتامات در ناحیه شکنج دندانهای هیپوکامپ بر یادگیری، در این مطالعه اثر اعتیاد یکی از والدین بر غلظت گلوتامات پایه و تحریکی ناحیه شکنج دندانهای فرزندان موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی ۲۰ سرموش صحرایی ماده و۸ سرموش صحرایی نر از نژاد ویستار با مصرف خوراکی مورفین با دوز ۳۲ میلی گرم / کیلوگرم، ۲بار در روز معتاد شدند. به منظور انجام جفت گیری ۲۰ سر موش ماده معتاد با ۸ سر موش نر غیر معتاد و ۲۸ موش نر معتاد با ۲۰ سر موش ماده غیر معتاد در قفسهای جداگانهای قرار گرفتند. پس از رسیدن فرزندان به سن بلوغ مایع خارج سلولی ناحیه شکنج دندانهای آنها در حالت پایه و تحریک الکتریکی ( بافرکانس ۱۰ هرتز و جریان ۷۰۰ میکرو آمپر) مسیر نفوذی، به روش میکرو دیالیز استخراج و با استفاده از دستگاه HPLC وردیاب فلورسنت اندازهگیری شد. نتایج به صورت میانگین± خطای معیار بیان گردید و نتایج به روش آنالیز واریانس دو طرفه مقایسه شدند.
یافته ها : در فرزندان نر گروه مادر معتاد، غلظت گلوتامات پایه و تحریکی ناحیه شکنج دندانهای هیپوکامپ به ترتیب ۰۴/۰±۶۷/۰؛
۱/۰±۱۱/۱ ودر فرزندان ماده به ترتیب۰۶/۰±۴۷/۰؛ ۰۵/۰±۸۸/۰نانومول بود( ۵ =n). مقادیر غلظت های مشابه درگروه پدر معتاد، به ترتیب ۱۵/۰±۰۶/۱؛ ۲/۰± ۰۳/۲و ۰۵/۰±۹/۰ ؛ ۱۱/۰±۷۵/۱ نانومول بود( ۵ =n).
نتایج نشان داد که در فرزندان هر دو گروه مادر معتاد و پدر معتاد، غلظت گلوتامات خارج سلولی پایه و تحریکی ناحیه شکنج دندانهای نسبت به گروه شاهد حود به طور معنی داری کاهش یافته است. در گروه مادر معتاد میزان گلوتامات پایه و تحریکی در ناحیه شکنج دندانهای در فرزندان ماده کمتر از فرزندان نر بود. میزان گلوتامات پایه و احریکی ناحیه شکنج دندانه ای فرزندان در گروه مادر معتاد به طور معنی داری کمتر از گروه پدر معتاد بود.
نتیجه گیری : با توجه به نتایج این مطالعه میتوان نتیجهگیری کرد که مصرف مورفین میتواند منجربه کاهش غلظت گلوتامات مایع خارج سلولی ناحیه شکنج دندانهای در فرزندان گردد که به نوبه خود میتواند موجب اختلالاتی در روند حافظه و یادگیری شود. بنابر این آگاه کردن افکار عمومی از عواقب اثر اعتیاد بر فرزندان بایستی بیشتر مورد توجه قرارگیرد .
علیرضا سرکاکی، راحله عصایی، فرشته معتمدی، ناصر پژوهی، محمد بدوی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه: شواهد نشان میدهد که اعتیاد یکی از والدین به مورفین منجر به اختلال در فرآیند یادگیری و حافظه فرزندان می شود. از آنجایی که تقویت طولانی مدت (LTP) به عنوان یکی از مکانیسم های سلولی یادگیری و حافظه مطرح می باشد، در این مطالعه اثر اعتیاد والدین بر ایجاد و حفظ تقویت طولانی مدت مسیر نفوذی به ناحیه شکنج دندانهای فرزندان موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی ۴۰ سر موش صحرایی ماده و۱۶ سر موش صحرایی نر با مصرف خوراکی مورفین با دوز ۳۲ میلی گرم /کیلو گرم۲ بار در روز به مدت ۵ روز معتاد شدند و سپس حیوانات جهت انجام جفت گیری به صورتهای ماده معتاد و نر غیر معتاد = گروه تست ۱، نر معتاد و ماده غیر معتاد = گروه تست ۲ و نر و ماده معتاد = گروه تست ۳، گروه شاهد ۱ = ماده دریافت کننده دکستروز ۵% و نر دست نخورده و گروه شاهد۲ = نر دریافت کننده دکستروز ۵% و ماده دست نخورده در کنار هم قرار داده شدند. پس از رسیدن فرزندان به سن بلوغ با تحریک الکتریکی مسیر نفوذی، در ناحیه شکنج دندانه ای تقویت طولانی مدت ایجاد شد.میزان تغییرات شیب پتانسیل پس سیناپسی تحریکی (EPSP) و دامنه پتانسیل عمل دسته جمعی نسبت به سطح پایه در فواصل زمانی ۱۲۰-۵ دقیقه پس از تحریک با فرکانس بالا اندازه گیری و نتایج به صورت میانگین ± خطای معیار بیان گردید. نتایج با روش آماری آنالیز واریانس دو طرفه با مدل اندازه گیری مکرر و تست توکی آنالیز شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه میتوان نتیجهگیری کرد که مصرف مورفین توسط والدین میتواند منجربه کاهش حفظ تقویت طولانی مدت ایجاد شده در ناحیه شکنج دندانهای در فرزندان گردد که به نوبه خود میتواند موجب اختلالاتی در روند حافظه و یادگیری شود. بنابراین باید آگاه کردن افکار عمومی از عواقب اثر اعتیاد بر فرزندان بایستی بیشتر مورد توجه قرارگیرد.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که شیب پتانسیل پس سیناپسی و دامنه پتانسیل عمل در فرزندان نر و ماده گروه تست ۱ و گروه تست ۲ در دقایق ۶۰ و ۱۲۰ پس از تحریک تتانیک به ترتیب بطور معنی داری کمتر از گروه شاهد ۱ و۲ است. ولی تفاوت معنی داری بین فرزندان نر وماده در هر گروه و بین گروه های تست ۱ و تست ۲ وجود ندارد.در ضمن در گروه تست ۳ بارداری صورت نگرفت.
راحله عصایی، معصوم بشیری، ناصر پژوهی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: تشنج از مهمترین علائم صرع و بسیاری از اختلالات نورولوژیکی است . با توجه به عوارض جانبی داروهای صناعی و عدم پاسخدهی مناسب به درمانهای موجود، امروزه داروهای گیاهی بطور وسیعی در کنترل تشنج به کار میروند. گیاه مرزه خوزستانی((Satureja khuzestanica یک گیاه بومی ایران است که اثرات ضد دردی و ضد اسپاسمی دارد. لذا با توجه به این اثرات و اترات مهاری آن بر کانالهای کلسیمی در این مطالعه اثرات اسانس روغنی این گیاه بر تشنج ناشی از نیکوتین مورد بررسی قرار گرفت.
بحث و نتیجهگیری: نتایج فوق بیانگر این واقعیت است که اسانس گیاه مرزه دارای اثر ضد تشنج می باشد. شناخت مکانیسمهای دقیق آن نیازمندبه مطالعات وسیعتری است.
یافتهها: نتایج حاصل نشان داد که اسانس مرزه وکارواکرول در دوز۸۰ میلیگرم بر کیلوگرم موجب افزایش زمان شروع تشنج و کاهش شدت و دوام تشنج میشود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی از ۴۰ موش سفید کوچک نر استفاده گردید. حیوانات به ۵ گروه ۸ تایی تقسیم شدند. اسانس روغنی مرزه به مقادیر۴۰،۸۰،۱۲۰ میلیگرم بر کیلوگرم وکارواکرول با دوز۸۰ میلیگرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی تزریق شد. گروه شاهد توئین۲۰ (۳%) هم حجم اسانس دریافت نمودند. بعد از ۳۰ دقیقه، به تمام گروهها نیکوتین (۵ میلیگرم بر کیلوگرم) از طریق داخل صفاقی تزریق گردید و زمان شروع، شدت و دوام تشنج مورد بررسی قرار گرفت.
افشین نظری، مهرنوش مقدسی جهرمی، اسدالله توکلی، ناصر پژوهی، مجتبی خاکساریان، راحله عصایی، رضوان باطبی، علی شیخیان، معصومه نظری،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: با توجه به نقش نظام آموزشی، لازم است که در طراحی و اجرای فعالیتهای آن از مطلوبترین شیوه ها استفاده شود. ارزیابی درونی فرایندی است که در آن اعضاء گروه آموزشی، هدفهای گروه را تصریح کرده و عملکرد آن را مورد قضاوت قرار داده و سپس نقش خود را بازنگری و برای عملکرد بهتر، گامهای اساسی بر میدارند. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی درونی گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی لرستان می باشد.
|
مواد و روشها: این ارزیابی یک مطالعه توصیفی- مقطعی بوده که در سال تحصیلی ۹۴-۹۳ اجرا شد. جمعآوری اطلاعات بر اساس پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه انجام و ارزیابی در ۶ حوزه مختلف صورت گرفت. دادهها با استفاده از مقیاس اندازه گیری لیکرت با دامنه امتیاز ۰ تا ۵ در رتبه های مطلوب، نسبتاً مطلوب و نامطلوب طبقه بندی گردیدند.
|
یافته ها: حوزه مدیریت گروه (با میانگین اکتسابی ۲۳/۴) اعضای هیأت علمی (۵۷/۳)، دوره های آموزشی (۹۶/۳)، برنامه های درسی دپارتمان فیزیولوژی (۷۵/۳) رتبه مطلوب و حوزه های امکانات و تجهیزات آموزشی و پژوهشی (۹۲/۲) وضعیت پژوهشی اعضای هیأت علمی (۷۳/۲) رتبه نسبتاً مطلوب را دارا بودند.
|
بحث و نتیجه گیری: گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی لرستان در مجموع حوزههای مورد ارزیابی با میانگین ۳۹/۳ طبق مقیاس لیکرت رتبه مطلوب را داراست.
|
فرید بهرامی، محمد فتحی، حسن احمدوند، ناصر پژوهی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: عضلات اسکلتی از تارهایی با انقباضات مختلف تشکیل شدهاند که به طور عمده به تارهای کند انقباض و تند انقباض تقسیم میشوند. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر هشت هفته فعالیت استقامتی بر بیان ژن فاکتور افزایشدهنده مایوسیت-۲ و هیستون داستیلاز۴ در عضلات اسکلتی نوع کند و تند انقباض موشهای صحرایی نر ویستار است. |
مواد و روش ها: بدین منظور ۲۰ سر موش صحرایی نر ویستار با ۴ هفته سن از مرکز تحقیقات رازی دانشگاه علوم پزشکی لرستان خریداری شد. شرایط آزمایشگاهی یکسان برای موشها تا رسیدن به سن بلوغ فراهم شد. آشناسازی استقامتی ۱۴ روزه برای آشنایی با دویدن روی تردمیل صورت گرفت. در پایان دوره، موشها بهصورت تصادفی به دو گروه تجربی (ده سر) و گروه کنترل (ده سر) تقسیم شدند. یک برنامه استقامتی ۸ هفتهای، ۵ جلسه در هفته برای گروه تجربی اجرا شد. |
یافته ها: این پژوهش نشان داد بیان نسبی ژن هیستون داستیلاز۴ در عضله بازکننده دراز انگشتان پا تمرینی در مقایسه با گروه شاهد به لحاظ آماری تغییر معناداری نداشت و بیان نسبی ژن فاکتور افزایشدهنده مایوسیت-۲ در عضله بازکننده دراز انگشتان پا گروه تمرینی نسبت به گروه شاهد علیرغم کاهش، به لحاظ آماری معنیدار نبود. در عضله نعلی بیان نسبی ژن هیستون داستیلاز۴ در گروه تمرینی نسبت به گروه شاهد از لحاظ آماری تغییر معناداری مشاهده نگردید. اما بیان نسبی ژن فاکتور افزایشدهنده مایوسیت-۲ در گروه تمرینی در مقایسه با گروه شاهد به لحاظ آماری کاهش معنیداری داشت (۰۵/۰P<). |
بحث و نتیجه گیری: بهطور خلاصه نتایج این پژوهش نشان داد که فعالیت استقامتی به مدت ۸ هفته موجب تغییر در بیان ژنهای هیستون داستیلاز۴ و فاکتور افزایشدهنده مایوسیت-۲ در عضله بازکننده دراز انگشتان پا نگردید اما در عضله نعلی، بیان ژن فاکتور افزایش دهنده مایوسیت-۲ کاهش یافت همچنین در میزان بیان ژن هیستون داستیلاز۴ نیز تغییری مشاهده نشد. |