جستجو در مقالات منتشر شده


۱۹ نتیجه برای افسردگی

فاطمه یاری، هدایت نظری، حسین خدمت، عباس تولایی، سعید فروغی، فاطمه جنانی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روان پزشکی است که شیوع آن در زنان دو برابر بیشتر از مردان است.تستوسترون سرم را با بروز اختلالات رفتاری در زنان و مردان مطرح می نماید. هدف از انجام این مطالعه تعیین سطح آندروژن به خصوص تستوسترون در بیماران افسرده سنین باروری بود. نتیجه گیری: مطالعه نشان می دهد آندروژن به خصوص تستوسترون نقش مهمی در پاتوژنز افسردگی دارد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سطح سرمی تستوسترون توتال (ng/dl ۴/۰ و ng/dl ۳/۲۰۲) و آزاد (ng/dl ۱/۰ و ng/dl ۳/۱۴۰) در گروه مورد نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی داری وجود داشت (۰۵/۰p<)؛ در حالی که بین سطح سرمی DHEAS در دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت. مواد و روشها: پژوهش حاضر با هدف تعیین سطح آندروژن در بیماران افسرده در سنین باروری و مقایسه آن با افراد سالم در سال ۱۳۸۱ انجام شد. پژوهش از نوع case - control بوده که در آن ۳۰ نفر از خانم های سنین باروری در گروه های مورد و ۳۰ نفر در گروه شاهد از نظر تستوسترون، دهیدرو اپی آندروسترون سولفات، مورد بررسی قرار گرفتند. این افراد از نظر سن، وزن، شاخص توده بدنی و سیکل قاعدگی کاملا“ همگن بودند. از افراد واجد شرایط نمونه گیری به عمل آمد و میزان تستوسترون در آزمایشگاه به روش RIA (رادیوایمنواسی) اندازه گیری شد.
میترا صفا، ماندانا ساکی، فاطمه یاری، ناهید لرزاده،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: سایکوز بعد از زایمان یک اختلال خلقی است که بطور متوسط ۳-۲ هفته بعد از زایمان شروع می شود. در موارد شدید علائم به حدی است که بیمار نمی خواهد از بچه اش مراقبت نماید و یا قصد صدمه رساندن جدی به بچه یا خودش یا هر دو را دارد. به نظر می رسد عوامل روانی اجتماعی متعددی در بروز این اختلال مؤثر باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و علل وابسته در بیماران مبتلا به سایکوز بعد از زایمان در سالهای ۸۴-۸۲ انجام گرفته است. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی – مقطعی است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه زنانی است که به فاصله ۳ الی ۱۲ هفته اول بعد از زایمان با یکی از علائم اختلال خلقی به درمانگاه تخصصی آموزشی – درمانی اعصاب و روان و مطب های خصوصی سطح شهر مراجعه نموده اند. نمونه گیری به روش سرشماری انجام گرفت. کلیه زنانی که ۱۲-۳ هفته از زایمان آنها گذشته و با یکی از علائم خلقی به درمانگاه تخصصی اعصاب و روان و مطب های خصوصی سطح شهر مراجعه نمودند، توسط متخصص روانپزشکی مورد معاینه و مصاحبه بالینی قرار گرفته و افرادی که مبتلا به اختلال افسردگی بعد از زایمان با شدت شدید و تابلوی سایکوتیک بودند، به عنوان نمونه در پژوهش وارد و مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات پس از جمع آوری از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت توصیف فراوانی داده ها از آمار توصیفی استفاده گردید. بحث و نتیجه گیری: به منظور پیشگیری از بروز سایکوز بعد از زایمان شرایط مساعد جهت بارداری مادر فراهم گردد و با برنامه ریزی مناسب آموزشی زمینه حضور فرزند و تولد نوزاد در خانواده مهیا گردد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که اکثریت واحدهای مورد پژوهش در رده سنی ۳۰-۲۰ سال قرار داشته و خانه دار بودند. در اکثر موارد جنسیت نوزاد دختر و زایمانها به روش طبیعی انجام گرفته بودند. اکثر نمونه ها در روابط زناشویی خود مشکل داشته و دراکثر موارد حاملگی ها ناخواسته بوده است. همچنین یافته های تحقیق نشان داد که از بین ۶/۲۹% نمونه هایی که سابقه قبلی بیماری روانی داشته اند ۱/۹% سابقه افسردگی اساسی، ۶/۵% سابقه کج خلقی را ذکر نمودند. ۵/۱۸% از واحدهای مورد پژوهش سابقه بیماریهای جسمی نظیر تشنج، عفونت دستگاه ادراری، هیپرتیروئیدی، تشنج و کیست تخمدان را ذکر نمودند. یافته های تحقیق ارتباط معنی داری بین وجود سایکوز بعد از زایمان با متغیرهایی مثل سن، سطح تحصیلات، شغل، سابقه قبلی بیماری روانی، رتبه زایمان، ناهماهنگی در روابط زناشویی و تمایل به بچه دار شدن نشان داد.
هدایت نظری، پریسا نامداری، محمد جواد طراحی، افسانه بدری زاده،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: افسردگی یکی از شایع‌ترین اختلالات روانپزشکی و از علل شایع ناتوانی و مرگ زودرس است. این اختلال همچنین باعث افزایش هزینه‌های اقتصادی تحمیل شده به فرد و جامعه می‌گردد. اختلال‌های روانی عامل پانزده درصد ناتوانی‌ها و مرگ‌های زودرس در کشورهای رو به رشد هستند. بر اساس گزارش مشترک WHO و بانک جهانی، اختلال افسردگی در صدر ده علت مهم ناتوانی و از کار افتادگی در جهان است. بنابر این شناسایی این اختلال در افراد و برخورد صحیح و درمان به موقع افسردگی آنان برای فرد، خانواده و جامعه بسیار ارزشمند است.

مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی با هدف غربالگری اختلال افسردگی در جمعیت ۶۴ ـ ۲۰ ساله شهر خرم آباد بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ساکنین شهری در مناطق دوگانه شهرداری خرم‌آباد بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد شده بک با ۲۱ پرسش بوده است که اختلال افسردگی را می‌سنجد. جمعیت هر یک از نواحی سه‌گانه در مناطق ۲ و ۱ شهرداری بصورت خوشه‌ای و چند مرحله‌ای انتخاب شدند. روش نمونه‌گیری مناطق خوشه‌ای و روش نمونه‌گیری خانوار نمونه‌گیری سیستماتیک بوده است. اطلاعات جمع‌آوری شده با روش آماری مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: از مجموع ۲۷۴۰ نفر ۴/۳۳% دارای علائم اختلال افسردگی بودند که از این میان ۲۵% دارای افسردگی خفیف، ۱% شدید و ۴/۷% متوسط بودند. بیشترین میزان افسردگی بین ۶۵ ـ ۵۰ سالگی و کمترین میزان ۴۶ ـ ۳۰ سالگی بود. افسردگی در زنان با اختلاف ناچیزی بیشتر از مردان بود (۳/۳۴% در مقابل ۴/۳۲%). بیشترین میزان افسردگی در افراد بیوه ۳/۴۳% و کمترین آن در متأهلین ۲۹% بود. بیشترین میزان افسردگی در مشاغل مختلف، در کارگران ساده ۶/۴۷% و کارگران تخصصی ۲/۴۳% و کمترین آن در کارمندان حرفه‌ای با ۲/۱۶% بوده است. بر حسب تحصیلات بیشترین افسردگی با ۴/۱۷% در مقاطع سیکل و دیپلم و کمترین آن به ترتیب در افراد بی‌سواد و یا با تحصیلات کم ۱/۷% و ۶/۸% با تحصیلات دانشگاهی بود. کمترین میزان افسردگی با ۵/۳% در افراد با درآمد بالای ۲۰۰ هزار تومان و بیشترین میزان افسردگی با ۷/۲۹% در افراد با درآمد کمتر از ۲۰۰ هزار تومان بوده است. همچنین بین سن، تأهل، میزان تحصیلات، شغل، میزان درآمد خانوار، نوع مسکن و افسردگی ارتباط معنی داری بدست آمد (۰۰۱/۰ p< ) ولی بین جنس، سکونت در مناطق مختلف و افسردگی ارتباط معنی داری وجود نداشت.

بحث و نتیجه گیری: ارائه خدمات بهداشت روانی مسئله‌ای است که در کشورها کمتر به آن توجه شده است. اما تجارب پزشکان و مطالعات همه‌گیرشناسی نشان می‌دهد که اختلال‌های روانی از بسیاری جهات بخصوص از نظر فراوانی و شیوع و همچنین از لحاظ نیروهای انسانی کمتر از بیماریهای عفونی نیستند. بنابر این شناسایی این افراد، برخورد صحیح و درمان به موقع افسردگی آنان برای افراد، خانواده و جامعه بسیار ارزشمند می‌باشد و منجر به کاهش زیان‌های مادی و معنوی ناشی از آن می‌شود.


هدایت نظری، ماندانا ساکی، پریسا سهرابی، محمد جواد طراحی، محمد موحدی، افسانه بدری زاده، خیراله باقری،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: افسردگی اساسی یکی از شایعترین اختلالات روانی در تمام دنیا می باشد. درمان موثر این بیماری موجب حفظ عملکرد بیمار در سطح قابل قبول می گردد. داروهای مختلفی در درمان افسردگی اساسی به کار برده می شود. که هرکدام از این داروها تاثیر درمانی و عوارض جانبی خاص خود را دارد. از آنجا که داروهای SSRI اخیراً برای درمان این اختلال به کار برده می شوند و هنوز مطالعات زیادی در خصوص آنها به عمل نیامده است، بر آن شدیم مطالعه ای در خصوص مقایسه تاثیر درمانی نور تریپتیلین و سیتالوپرام در درمان اختلال افسردگی و مقایسه عوارض جانبی آنها انجام دهیم.

مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور می باشد. نمونه ها شامل ۸۰ بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی (طبق معیارهای DSMIV T-R ) بوده که سابقه قبلی اختلال خلقی یا هر بیماری روانپزشکی شناخته شده قبلی یا سابقه بیماری های جسمی مزمن و سوءمصرف مواد نداشتند. نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه تحت درمان با سیتالوپرام و نورتریپتیلین قرار داده شدند. کلیه نمونه ها در هفته های ۲، ۴، ۶، ۸، ۱۰ و ۱۲ پس از شروع درمان از نظر عوارض دارویی و تاثیر درمانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات پس از جمع آوری از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: نتایج نشانگر تاثیر داروهای سیتالوپرام و نورتریپتیلین در درمان افسردگی اساسی به یک اندازه بود. همچنین تفاوت معنی داری در میانگین نمرات وجود نداشت.در مقایسه عوارض دارویی نتایج نشان داد که بین بروز عارضه های پرخوابی، خشکی دهان، بی اشتهایی و تهوع تفاوت معنی دار بود. در حالی که بین بروز عوارض دیگر مثل اختلالات جنسی، کم خوابی، سردرد، لرزش ناشی از دارو، سرگیجه، چاقی، اسهال، درد شکم و استفراغ تفاوت معنی داری مشاهده نشد.

بحث و نتیجه‌گیری: با توجه به یافته های فوق و نتایج مطالعات مشابه داروهای سه حلقه ای به اندازه داروهای SSRI در درمان افسردگی اساسی موثرند اما از نظر پروفایل عوارض جانبی با هم متفاوتند لذا با توجه به کم بودن داروها می توان نسبت به تجویز آنها اقدام نمود
میترا صفا، رقیه جبرئیلی، مرضیه مومن نسب،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۸۶ )
چکیده

دریافت مقاله:۱۴/۴/۸۶ ، پذیرش مقاله: ۲۹/۷/۸۶

مقدمه : آلوپسی آره آتا یکی از علل شایع ریزش مو می باشد. این بیماری یک بیماری خود ایمنی است که با زمینه یک اختلال ژنتیکی و تحت تأثیر عوامل برانگیزاننده، عمدتاً استرس منجر به ریزش مو می شود. این بیماری می تواند باعث بروز مشکلات روحی و روانی بخصوص افسردگی و اضطراب گردد. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به آلوپسی آره آتا در شهر خرم آباد انجام گردید.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی-مقطعی تعداد ۸۰ بیمار مبتلا به آلوپسی آره آتا مراجعه کننده به کلینیکهای تخصصی آموزشی و درمانی پوست و اعصاب و روان به روش در دسترس، مورد بررسی قرار گرفتند. پس از ارجاع بیماران به روانپزشک با استفاده از تست روانشناسی ۹۰- SCL موارد مشکوک شناسایی و با مصاحبه بالینی طبق معیارهای DSM-IV -IIIR تشخیص اضطراب و افسردگی قطعی می شد. داده ها با نرم افزار آماری ۱۳- SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از تعیین فراوانی مطلق و نسبی، ارتباط متغیرها با آزمون مجذورکای انجام گردید .

یافته‌ها: از مجموع ۹۰ بیمار مورد بررسی ۶۵% مرد، ۸/۵۳% در سنین کمتر از ۲۵ سال و ۵/۶۷% مجرد بودند. ۷۰% بیماران سابقه خانوادگی بیماری و ۵۷% سابقه مصرف دارو نداشتند. در اکثریت موارد (۸/۶۳%) ریزش موی سر اتفاق افتاده بود. اکثریت بیماران مبتلا به آلوپسی آره آتا (۱/۸۰%) مبتلا به اضطراب و ۱/۷۵% مبتلا به افسردگی بودند که هم اضطراب و هم افسردگی در اکثریت بیماران شدید بوده (۳۳% اختلال افسردگی شدید). آزمون آماری مجذورکای بین شیوع اضطراب و افسردگی با جنس ارتباط آماری معنی دار نشان د اد. در حالیکه با متغیرهای تحصیلات، تأهل، سابقه خانوادگی، سابقه مصرف دارو و محل شروع ضایعه ارتباط معنی دار به دست نیامد .

بحث و نتیجه‌گیری: شیوع بالای اختلالات روانی در این بیماران شاخص می باشد. اضطراب، افسردگی، فوبیا، اختلالات خلقی و اختلالات سایکوتیک از جمله این اختلالات هستند که شیوع آنها در بیماران آلوپسی آره آتا از سایر مردم بیشتر بوده است. همچنین به مهارتهای سازگاری و ویژگیهای شخصیتی آنان مربوط باشد.

نتایج نشان داد که شیوع اضطراب و افسردگی بخصوص از نوع شدید در زنان مبتلا به آلوپسی آره آتا بیش از مردان بوده است.این تفاوت را شاید بتوان ناشی از استرس زیبایی شناختی این بیماری به حساب آورد


مژگان جاریانی، ماندانا ساکی، معصومه روهنده، فرهاد مؤمنی، افسانه بدری زاده،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده

مقدمه: افسردگی یکی از شایعترین اختالات روانپزشکی است. بسیاری از بیمارانی که با تشخیص افسردگی تحت درمان دارویی قرار می گیرند علی رغم مصرف داروهای ضدافسردگی، اپی زود های تکرار شونده افسردگی را دارند. مطالعات بسیاری میزان پایین افسردگی را درکشور هایی که مصرف غذاهای دریایی دارند نشان داده اند.

مواد و روش ها: مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر امگا۳ به عنوان درمان مکمل در بیماران با افسردگی راجعه تحت درمان نگهدارنده با داروهای ضد افسردگی انجام گرفته است.مواد وروشها:در یک کارازمایی بالینی ۸۰ بیمار با تشخیص افسردگی در دو گروه ۴۰ نفری در مطالعه شرکت کردند. در یک گروه درمانهای استاندارد ضدافسردگی (با داروهای SSRI ) ودر گروه دوم امگا ۳ به عنوان درمان مکمل به درمان افسردگی (با داروهای SSRI ) اضافه شد.

Ø یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد امگا ۳ بطور چشمگیری موجب کاهش نمره افسردگی بیماران تحت درمان با این دارو و افزایش عملکرد آنها گردید.

Ø بحث و نتیجه گیری : با توجه به یافته های تحقیق به نظر می رسد امگا ۳ می تواند به عنوان مکمل در کنار داروهای ضد افسردگی جهت بیماران با افسردگی های راجعه و مقاوم به درمان داروئی به کار رود.


ماندانا ساکی، دکتر مژگان جاریانی، دکتر هدایت نظری، محمدجواد طراحی، محمد غلامی، مژگان ساکی، بهروز عزت پور،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: اختلال افسردگی از شایع‌ترین و ناتوان کننده‌ترین سندرم‌های روانپزشکی است. از آنجا که نتایج تحقیقات حاکی از وجود ارتباط معنی‌داری بین کاهش سطح امگا ۳ و خلق افسرده است ، بر آن شدیم تا تاثیر امگا۳ بر درمان افسردگی بیماران افسرده را مورد بررسی قرار دهیم . مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر یک کارآزمائی بالینی است که بر روی۸۰ بیمار افسرده مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی اعصاب و روان انجام گرفت. بیماران بطور کاملا تصادفی یک سوکور در دو گروه تحت درمان با امگا ۳ و نورتریپتلین قرار گرفتند. کلیه بیماران در هفته‌های۴ ، ۸ و ۱۲ مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات پس از جمع‌آوری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. بحث و نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های تحقیق مبنی بر تاثیر امگا ۳ و با عنایت به بی‌ضرر بودن استفاده از این داروها پیشنهادمی‌گردد از داروهای فوق در افسردگی‌های غیرسایکوتیک به عنوان خط اول درمان استفاده گردد. یافته‌ها: نتایج تحقیق نشان داد که میانگین نمره افسردگی بک در هر دو گروه تحت مطالعه در هفته‌های ۴ ، ۸ و ۱۲ به میزان قابل توجهی کاهش داشته و میزان عملکرد بیماران بهبود یافته است. آزمون آماری Repeted measures تفاوت معنی‌داری (۰۰۱/۰ >p ) در میانگین نمرات سطح افسردگی و عملکرد بیماران دو گروه قبل از مداخله درمانی و هفته‌های ۴ ،۸ و ۱۲ ( ماههای اول ، دوم و سوم ) بعد از شروع درمان، نشان داد. بین تاثیر داروها در دو گروه تفاوت معنی‌داری بدست نیامد.
محمد حسین سالاری فر، حمیدرضا پوراعتماد،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: باورهای فراشناختی با اختلال‌های هیجانی تعامل دارد واین موضوع می تواند در برنامه های آموزشی و مداخلات روان شناختی، مورداستفاده قرارگیرد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه باورهای فراشناختی با اختلال افسردگی و اضطراب بود. مواد و روش‌ها: پژوهش حاضراز نوع همبستگی است. ابتدا تعداد ۱۴۰ نفر بصورت خوشه ای انتخاب شدند. آنان سه پرسشنامه‌" باورهای فراشناختی کارت رایت-هاتون، اضطراب کتل و افسردگی بک" را تکمیل کردند. سپس داده های مربوط به ۱۱۷ نفر( ۸۴ مردو ۳۳زن) با میانگین سنی ۳۱ سال و ۶ ماه وبا انحراف استاندارد ۸/۶ با استفاده از روش رگرسیون چند متغیری ، تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی با اختلال افسردگی و اضطراب رابطه‌ای‌ مثبت دارد. میزان همبستگی باورهای فراشناختی با اضطراب ۵۹/۰و با افسردگی ۶۷/۰است. مؤلفه‌های باور در مورد غیرقابل کنترل بودن و باور در مورد کفایت شناختی می تواند،۴۰ درصد از واریانس اضطراب و ۵۰ درصداز واریانس افسردگی را پیش بینی کند. علاوه براین، مؤلفه‌های باور در مورد غیرقابل کنترل بودن و باور در مورد کفایت شناختی با"اضطراب صفت" و مؤلفه باور در مورد غیرقابل کنترل بودن با"اضطراب حالت" رابطه ای مثبت دارد. بحث و نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش همسو با تحقیقات پیشین، نشان می دهد که در نظر گرفتن باورهای فراشناختی در برنامه های آموزشی و مداخلات روان شناختی، می تواند در پیشگیری از اختلالات هیجانی ، کاهش و درمان آنها مؤثر باشد.
عبدالله قاسم‌پور، صمد فهیمی، عباس ابوالقاسمی، احمد امیری، ابراهیم اکبری، علی فخاری، عبدالصمد آق،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: از جمله عوامل هیجانی دخیل در اختلال افسردگی اساسی، بازشناسی بیان چهره‌ای هیجان است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه بازشناسی بیان چهره‌ای هیجان در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد بهنجار بود. بحث و نتیجه‌گیری: نقص در بازشناسی بیان چهره‌ای هیجان سازه‌ای است که در تشدید علائم افسردگی اساسی نقش بسزایی دارد. یافته‌ها: از لحاظ بازشناسی بیان چهره‌ای هیجان بین افراد بهنجار (۶۸/۲= SD، ۹۵/۲۶= M) و افسرده (۹۷/۳= SD، ۶۵/۲۲= M) تفاوت معنی‌داری وجود دارد (۰۵/۰>P)، به طوری‌که افراد بهنجار از لحاظ متغیر فوق در وضعیت بهتری از افراد مبتلا به افسردگی اساسی قرار داشتند. مواد و روش‌ها: بیست بیمار مبتلا به افسردگی اساسی و بیست نفر از افراد بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به آزمون بازشناسی بیان چهره‌ای هیجان اکمن و فرایسن (۱۹۷۶) با پایایی ۷۱/۰، پاسخ دادند. روش پژوهش، مورد‌‌- شاهدی بوده و برای تحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس چند متغیره (مانووا) استفاده شده است.
حمید مؤمنی، اشرف صالحی، ابوالفضل سراجی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: شمار قابل توجهی از مردم، برای درمان بیماری‌های مختلف، در جستجوی جایگزینی برای طب رایج، می باشند. افسردگی یکی از بیماری‌هایی است که در زنان دو برابر مردان دیده می‌شود و یکی از علل آن، اختلالات هورمونی می‌باشند. از آنجا که گیاهان دارویی در درمان این اختلالات مؤثرند؛ این مطالعه با هدف بررسی تأثیر سه داروی ویتاگنوس، گل مغربی و ویتامین E بر افسردگی زنان مبتلا به درد سینه دوره‌ای انجام شد. بحث و نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش، نشان داد که دو داروی گیاهی به میزان مشابه، باعث کاهش افسردگی شده‌اند. از آنجا که از نظر اقتصادی مصرف داروی ویتاگنوس بسیار با صرفه‌تر است؛ توصیه می‌شود از این دارو در زنان مبتلا به افسردگی استفاده شود. یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری در سطح افسردگی بیماران، قبل از مداخله درمانی و بعد از آن، در دو گروه گل‌مغربی و ویتاگنوس مشاهده شد. در گروه ویتامین E، تفاوت آماری معنی‌داری قبل از مداخله درمانی و بعد از درمان، مشاهده نشد. مواد و روش‌ها: در این کارآزمایی بالینی، ۲۱۰ زن مبتلا به ماستالژی دوره‌ای که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند؛ به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب و به‌صورت تصادفی به سه گروه، تقسیم شدند. در ابتدا، سطح افسردگی به‌وسیله پرسشنامه بک سنجیده و سپس به مدت سه ماه، در گروه اول، داروی ویتاگنوس، در گروه دوم، کپسول روغن گل‌مغربی و در گروه سوم، ویتامین E داده شد. در پایان مجدداً امتیاز افسردگی، سنجیده و از طریق تست‌های آماری با هم مورد مقایسه قرار گرفت.
کمال صولتی دهکردی، مسعود نیک فرجام،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: افسردگی یکی از شایع‌ترین اختلالات روانی عصر ماست. هدف از پ‍‍‍‍ژوهش حاضر تأثیر آموزش روانی خانواده در کنار درمان استاندارد پزشکی در سیر بهبودی و پیشگیری از عود علائم بیماران افسرده اساسی بود. بحث و نتیجه‌گیری: با درمان استاندارد پزشکی توأم با آموزش روانی خانواده در بیماران با اختلال افسردگی اساسی در مقایسه با درمان استاندارد پزشکی می‌تواند اثر بخشی بیشتری در بهبود و پیشگیری از عود علائم افسردگی داشته باشد. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش ما نشان داد اختلاف معنی داری بین گروه تجربی و گروه کنترل در مرحله پس از مداخلات (۰۰۱/۰=p) و مرحله پیگیری (۰۰۸/۰=p) بدست آمد. مواد و روش‌ها: نوع مطالعه کار آزمایی بالینی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۶۰ نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه مساوی تقسیم شدند. دو گروه تحت درمان استاندارد پزشکی بوده، که خانواده یکی از این گروه‌ها ۸ جلسه تحت آموزش روانی خانواده قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده آزمون افسردگی بک (ІІBDI -) بود که در سه مرحله پیش از مداخله، پس از مداخله و ۶ ماه پس از آخرین مداخلات (پیگیری) روی بیماران اجرا گردید. داده‌های پژوهشی از طریق تحلیل کوواریانس (آنکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
هدایت نظری، علی فرهادی، مژگان جاریانی، رضا حسین آبادی، سارا عسگری، مجید مجیدی مهر،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: در طی بارداری، تغییرات جسمی و روحی عمده‌ای در زنان باردار رخ می‌دهد و این دوره به عنوان یک دوره آسیب پذیر در زنان در نظر گرفته می شود. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت سلامت روان زنان در دوران بارداری انجام شد مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی ۲۸۰ زن باردار مراجعه کننده به ۷ مراکز بهداشتی- درمانی شهر خرم آباد بررسی شدند. از روش نمونه گیری تصادفی ساده برای انتخاب مراکز بهداشتی- درمانی و روش نمونه گیری تصادفی نظام دار برای انتخاب زنان استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ بود. پس از جمع آوری داده ها با نرم افزار spss و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون t تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: نتایج نشان داد که ۶/۴۳% از زنان باردار از نظر سلامت روان مشکوک بودند. بالاترین میانگین نمرات مربوط به اختلال عملکرد اجتماعی(۸۱/۷) و کمترین مربوط به افسردگی(۸۶/۲) بود. در این مطالعه بین بارداری ناخواسته و جنسیت جنین با سلامت روانی زنان باردار ارتباط معناداری وجود داشت (۰۵/۰P<). همچنین میزان اضطراب زنانی که در سه ماهه سوم بارداری قرار داشتند نسبت به زنانی که در سه ماهه اول بارداری بودند به طور معناداری بالاتر بود (۰۵/۰P<). همچنین میزان اضطراب زنانی که در سه ماهه سوم بارداری قرار داشتند نسبت به زنانی که در سه ماهه اول بارداری بودند به طور معناداری بالاتر بود (۰۵/۰P<). بحث و نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه و اهمیت سلامت روانی زنان باردار و تأثیرآن بر سلامت جنین و نوزاد، پیشنهاد می‌شود مشاوره روانپزشکی به عنوان جزیی از برنامه معمول مراقبت‌های بارداری مد نظر قرار گیرد.

حسین زارع، کبری مرادی، شیرین قاضی، نوش آفرین صفری، راضیه لطفی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: با توجه به اینکه ما نمی توانیم همه اطلاعات را پردازش کنیم، باید بتوانیم اطلاعاتی را انتخاب کنیم که بیشترین اهمیت را برای ما دارند. ظاهراً بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی، به صورت انتخابی به محرک هایی که مرتبط با آن اختلال هاست توجه می کنند و از توجه به سایر اطلاعات غافل می مانند. به همین دلیل هدف این پژوهش بررسی مقایسه توجه انتخابی بین بیماران افسرده، وسواسی، اضطرابی و افراد عادی می باشد. بحث و نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده و با توجه به اهمیت و کاربرد توجه انتخابی در زندگی روزمره توصیه می‌شود برای افزایش توجه انتخابی در این بیماران نهایت تلاش به کار گرفته شود. یافته‌ها: نتایج نشان داد که افراد افسرده در زمان واکنش سرعت عمل کندتری در مقایسه با سه گروه دیگر دارد. همچنین افراد اضطرابی و افراد وسواسی در مقایسه با افراد عادی، سرعت عمل کندتری دارند، اما سریعتر از افراد افسرده واکنش نشان می‌دهند. در زمینه تعداد خطا، نتایج نشان داد افراد افسرده در مقایسه با افراد عادی تعداد خطاهای بیشتری دارند، اما بین سایر گروهها در این زمینه تفاوت معناداری مشاهده نشد. مواد و روش‌ها: در این پژوهش از روش علی مقایسه ای استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمام افراد عادی و تمام بیماران افسرده، اضطرابی و وسواس فکری - عملی می باشد که در سال ۹۱ به کلینیک روانی دانشگاه علوم پزشکی لرستان مراجعه کرده اند و توسط روان پزشک تشخیص داده شده اند. برای بررسی هدف پژوهشی از بین جامعه آماری گروه نمونه ای به اندازه ۱۲۰ نفر (۳۰ افسرده، ۳۰ اضطرابی، ۳۰ وسواس فکری عملی و ۳۰ نفر عادی) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده‌های این پژوهش، آزمون استروپ ( آزمون رنگ – واژه) به منظور اندازه گیری توجه انتخابی مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق از نشانگرهای توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد) و از آزمون استنباطی روش تحلیل چند متغیره و آزمون شفه استفاده شد
مهری دارایی،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: عملکرد تحصیلی در هر جامعه نشان دهنده موفقیت نظام آموزشی در زمینه هدف‌یابی و توجه به رفع نیازهای فردی است. بنابراین نظام آموزشی را زمانی می‌توان کارآمد دانست که عملکرد تحصیلی فراگیران آن در دوره‌های مختلف دارای بیشترین و بالاترین رقم باشد.
مواد و روش ­ها: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان فنی-مهندسی و علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد مشغول به تحصیل در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ به تعداد ۷۷۶۱ نفر بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، ۳۵۱ نفر برآورد شد و به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (۱۹۶۷)، پرسشنامه افسردگی بک (۱۹۹۶) و معدل دانشجویان در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ بود. جهت تحلیل داده­ها از شاخص‌های فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آزمون‌های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد.
یافته ­ها: نتایج نشان داد بین افسردگی با عملکرد تحصیلی دانشجویان مورد مطالعه، رابطه منفی و معناداری وجود دارد و بین عزت نفس و ابعاد آن (عزت نفس عمومی، عزت نفس خانوادگی، عزت نفس اجتماعی و عزت نفس تحصیلی) و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم‌چنین بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، عزت نفس تحصیلی، عزت نفس خانوادگی و افسردگی ۰۸/۰ از واریانس نمرات عملکرد تحصیلی دانشجویان شرکت کننده در پژوهش را تبیین می‌کنند.
بحث و نتیجه­ گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر مشاهده شد که میان افسردگی و عملکرد تحصیلی دانشجویان، رابطه منفی و معنادار و نیز میان عزت نفس و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.


مرضیه فرید، چنگیز رحیمی، نوراله محمدی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: درد مزمن، وضعیتی شایع و ناتوان‌کننده است که در جهت فهم، تشخیص و درمان آن تلاش چندانی صورت نگرفته است. در این پژوهش به پیش بینی درد بر اساس ویژگی‌های شخصیتی، اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به درد مزمن پرداخته می‌شود.
مواد و روش­ ها: این پژوهش یک مطالعه همبستگی است. تعداد ۲۳۰ نفر بیمار مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک‌های درد مزمن در شیراز با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. بیماران پرسشنامه‌های جمعیت شناختی، پرسشنامه کوتاه درد (BPI)، پرسشنامه ۶۰ سؤالی نئو و پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون‌های رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام و ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار  ۱۸SPSS تحلیل شد.
یافته­ ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین مؤلفه‌ اضطراب و افسردگی فقط اضطراب قادر به پیش بینی شدّت درد و تداخل درد در کارهای روزانه می‌باشد؛ هم چنین از بین پنج عامل بزرگ شخصیت روان نژندی پیش بینی کننده مثبت درد مزمن بود.
بحث و نتیجه­ گیری: نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که ویژگی‌های خلقی و شخصیتی بر شدت درد و نگه داشتن درد تأثیر دارد.

پروین ویسکرمی، مهدی روزبهانی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه:  هدف از انجام این مطالعه بررسی اثربخشی توانبخشی شنوایی کودکان کم‌ شنوا بر میزان استرس، اضطراب، افسردگی و امید به زندگی والدین آنهاست.
مواد و روش ­ها:  این پژوهش از نوع مطالعه علی ـ مقایسه‌ای بود. جامعه مورد مطالعه‌ تمامی والدین کودکان کم‌ شنوا در شهرهای خرم‌آباد و نورآباد استان لرستان در سال ۱۳۹۶ بود. بر این اساس ۶۰ پدر و مادر دارای فرزند کم‌ شنوا به شیوه نمونه‌ گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. فرزندان ۳۰ نفر از پدر و مادران (۱۵ پدر و ۱۵ مادر) خدمات توانبخش شنوایی را دریافت و فرزندان ۳۰ نفر از پدر و مادران (۱۵ پدر و ۱۵ مادر) خدمات توانبخش شنوایی را دریافت نکرده بودند. برای اندازه‌ گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه‌ی استرس، افسردگی و اضطراب داس ۲۱ (۱۹۸۷، لایبوند) و پرسشنامه امیدواری (۱۹۹۸، میلر و پاورز) استفاده شده است. داده‌ها توسط آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند.
یافته ­ها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان استرس، اضطراب، افسردگی وامید به زندگی در والدینی که کودک کم‌ شنوای آنها به موقع تحت تربیت شنوایی واقع شده‌اند نسبت به والدینی که کودک آنها تحت تربیت شنوایی قرار نگرفته‌اند، بهبود داشته است، اما این میزان از نظر آماری معنی‌دار مشاهده نشد.
بحث و نتیجه ­گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش، به نظر می‌رسد، عواملی چون طبقه اجتماعی، کیفیت زندگی، وضعیت تحصیلی و شغلی پایین والدین دارای فرزندان کم‌ شنوا در مناطق جغرافیایی مورد مطالعه عامل مؤثرتری در اضطراب، افسردگی، استرس و امید به زندگی نسبت به دریافت خدمات توانبخشی شنوایی فرزندان می‌باشد.

 
 


زهرا سلیمانی کهره، سعیده السادات حسینی، کریم افشاری نیا،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: اضطراب و افسردگی وضعیتی ناتوان­کننده­ است که در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر دیده می ­شود. این اختلال در بیست درصد بیماران مبتلا به بیماری­های عروق کرونر گزارش شده و ارتباط معناداری با افزایش مرگ و میر و عوارض بیماری­های قلبی- عروقی داشته است. هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه سه روش درمانی غیردارویی شناختی – رفتاری، موسیقی درمانی و تن آرامی رفتاری بر این اختلال شایع می ­باشد.
مواد و روش ­ها: در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی با گروه­ های آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران کرونر قلبی بستری در بیمارستان قلب امام علی(ع) شهر کرمانشاه در سال ۹۶-۹۷ بود که تعداد آنها بالغ بر ۱۵۰ نفر بود . نمونه ­گیری در این پژوهش به روش نمونه­ گیری در دسترس و طی دو مرحله صورت گرفت. حجم نمونه انتخابی برابر ۵۲ بیمار  از لیست انتظار بیماران قلبی انتخاب شد.  ابزار جمع ­آوری داده ­ها، پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک بوده و داده­ ها با تحلیل مانوا و مانکوا در نرم افزار SPSS۲۰ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ­ها: نتایج تحقیق نشان داد که هر سه روش درمانی تاثیری مطلوب بر میزان اضطراب و افسردگی بیماران دارند اما تاثیرگذاری درمان­های CBT بر اضطراب و افسردگی بیماران در مقایسه با روش ­های درمانی تن آرامی و موسیقی درمانی بیشتر است. پس از روش CBT، تن­ آرامی بیشترین تاثیر بر اضطراب و افسردگی را دارد و موسیقی درمانی با تفاوتی اندک در جایگاه سوم قرار گرفت.
بحث و نتیجه­ گیری:  نتایج بدست آمده نشان داد اثربخشی درمان شناختی – رفتاری بر کاهش اضطراب و افسردگی بیماران عروق کرونری بیشتر از دو درمان موسیقی درمانی و تن آرامی رفتاری است.

آرزو فلاح، پریسا سادات سید موسوی، سعید قنبری،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه:  افسردگی پس از زایمان شایع­ترین پیچیدگی روانشناختی پس از تولد کودک است. یکی از مهمترین عوامل خطر ایجاد افسردگی پس از زایمان، رابطه مادر و نوزاد و چالش­ های این رابطه است. با توجه به جایگاه نظریه دلبستگی در تبیین رابطه مادر و نوزاد، مطالعه حاضر با هدف شناسایی مضمون های مرتبط با رابطه مادر و نوزاد به منظور پیشگیری از افسردگی پس از زایمان انجام شد.
مواد و روش ­ها: این مطالعه در دو مرحله انجام شد. ابتدا برای شناسایی مضمون ­های اصلی رابطه مادر و کودک بر اساس روش­ کیفی و رویکرد تحلیل محتوای استقرایی، با چهار گروه مادران باردار (۶ نفر)، مادران دارای فرزند نوزاد (۵ نفر)، متخصصین اطفال (۳ نفر) و روانشناسان (۳ نفر) مصاحبه انجام شد. داده­ ها کدگذاری و استخراج شد. سپس ادبیات حوزه دلبستگی با روش کتابخانه ­ای مرور و مضمون ­ها استخراج شد و در نهایت بر اساس یافته ­های این دو مرحله، مضمون ­های مرتبط با رابطه مادر و نوزاد شناسایی شد.
یافته­ ها: مهمترین مضمون­ های بدست آمده از دو مرحله مطالعه که با یکدیگر هم پوشانی داشت (دلبستگی به جنین، اضطراب و استرس دوران بارداری و پس از زایمان، مراقبت از کودک، دریافت حمایت و تأثیر رابطه با والدین بود که بعنوان مضامین اصلی مرتبط با رابطه مادر و نوزاد شناسایی شد.
بحث و نتیجه ­گیری: در این پژوهش تلاش شد با شناسایی مضمون­ های اصلی رابطه مادر و کودک بعنوان یکی از عوامل خطر ابتلا به افسردگی پس از زایمان از منظر ادبیات پژوهشی در کنار مطالعه کیفی، نیازهای واقعی مادران شناسایی شود تا بعنوان مبنایی در مداخلات بعدی مورد استفاده قرار گیرد.

زهرا نظری، مریم خسروی، هدایت صحرایی، مریم بنانج، مجتبی خاکساریان،
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: افسردگی به عنوان یک بیماری روانی عوارض زیادی در جوامع بشری ایجاد کرده است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر عصاره آبی زعفران بر افسردگی ناشی از استرس مزمن راندن اجتماعی (CSDS) در موش‌های صحرایی بود.
مواد و روش­ ها: برای القای استرس، موش های نر مزاحم ویستار (۲۳۰-۲۲۰ گرم) روزانه بیست دقیقه به مدت دوازده روز متوالی در قفس موش های صحرایی نر ساکن (مقیم) ویستار (۳۰۰-۲۸۰ گرم) قرار گرفتند. پنج دقیقه قبل از قرار گرفتن در معرض، موش‌های مزاحم عصاره زعفران (mg/kg ۱۰و۵ ،۱) یا سالین (  mg/kg۱) دریافت کردند. پس از قرار گرفتن در معرض استرس، وزن حیوانات، تمایل آنها به محلول ساکارز و فعالیت حرکتی آنها ثبت شد. بعلاوه پس از قرار گرفتن در معرض استرس؛ طی سه مرحله، نمونه‌های خونی از سینوس رترو- اوربیتال حیوانات برای ارزیابی سطوح کورتیکوسترون پلاسما جمع‌آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS و آزمون کولموگروف-اسمیرونوف(KS)  و آنالیز-واریا نس تکراری دو طرفه ( ANOVA) استفاده شد.
یافته­ ها: بررسی نتایج حاصل از تحلیل آماری در حیوانات گروه استرس کاهش وزن شدید (۰۵/۰>P)، کاهش میل به نوشیدن محلول ساکارز (۰۵/۰>P)، کاهش تحرک (۰۵/۰>P)، و افزایش کورتیکوسترون پلاسما را نشان دادند. تجویز عصاره آبی زعفران با دوزهای (mg/kg ۱۰و۵ ،۱) این علائم را بهبود بخشید (۰۱/۰>P).
بحث و نتیجه­ گیری: نتایج پژوهش ما نشان داد عصاره آبی زعفران نقش مهمی در کاهش افسردگی در مدل حیوانی استرس مزمن راندن اجتماعی دارد، که این اثر از طریق کاهش ترشح کورتیکوسترون در پاسخ به استرس اعمال می شود.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به یافته می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Yafteh

Designed & Developed by : Yektaweb